اظهار نظرهای افراد غیر مطلع سیاسی و غیر قضایی در پروندههای قضایی به مثابه یک سم خطرناک و کشنده است وقتی ما در رسانه ملی شاهد انعکاس اخبار و گزارشهاي اشتباه در رابطه با پروندههای مهم و سنگینی چون فساد بزرگ مالی باشیم خود یک بیعدالتی غیر قابل جبران است در حق متهمان و خانوادههای آنها و مجازاتی فراتر از آنچه که قانون برای آنها در نظر گرفته، است.
اما تبعات اشتباه برنامه 30: 20 فقط شامل متهمان پرونده فساد بزرگ مالی نیست و فضا سازیهای خبرنگاران این برنامه تا جایی پیش رفتهاست که اموال ستاد اجرایی حضرت امام (س) را جزو اموال مه آفریدامیر خسروی اعلام کردهاست و به طریقی ناشیانه در بزرگ نمایی داراییهای گروه آریا، ستاد اجرایی را شریک اقتصادی مه آفرید امیر خسروی معرفی کرده است.
ستاد اجرایی فرمان امام، که در زمان امام خمینی با نام ستاد پیگیری فرمان هشت مادهای امام خوانده میشد، نهادی حکومتی (و نه دولتی) در ایران است که مطابق قوانین مؤسّسات و نهادهای عمومی غیر دولتی و به طور مستقیم زیر نظر مقام رهبری اداره میشود. این ستاد در سال ۱۳۶۸ در راستای اجرای اصل ۴۹ قانون اساسی و بنا بر قانون نحوه اجرای اصل ۴۹، برای شناسایی و مصادره اموال وابستگان به رژیم سیاسی سابق ایران و به دستور امام راحل به تصویب رسید. «قانون» با بررسی تناقضات گزارش این برنامه با آنچه که در آگهی فروش املاک گروه آریا وجود دارد با وکیل متهم ردیف اول پرونده فساد بزرگ مالی گفتوگویی انجام داده و صحت و سقم گزارش صداو سیما را جویا شده است.
چرا اموال ستاد اجرایی به نام مهآفرید خوانده شد؟
صدور آگهی فروش املاک گروه امیر منصور آریا در روزنامه همشهری همزمان شد با آگهی چهار صفحهای دیگری که از طرف ستاد اجرایی فرمان حضرت امام (س) در سطح ۲۵ استان کشور. اینهمزمانی باعث یکی دانستن اموال گروه آریا و اموال ستاد اجرایی در رسانهها شد و حتی صدا و سیما آغاز فروش اموال گروه آریا در ۲۵ استان را مورد تاکید قرار داد.
ظاهرا به دنبال انتشار خبری مغشوش و ناصحیح در خبرگزاری مهر و سیمای جمهوری اسلامی ایران در برنامه 3۰: 2۰ روز ۱۴ آبان ۱۳۹۲ که برنامه پر بینندهای هم است اعلام شه است که اموال محکوم پرونده ۳ هزار میلیاردی یعنی مهآفرید امیر خسروی در سطح ۲۵ استان کشور در معرض فروش گذاشته شده است. از جمله چندین ساختمان چند طبقه در آن برنامه نمایش داده شد و خبرنگار برنامه 3۰: 2۰ اصرار داشت به بینندگان القا کند که این ساختمانها متعلق به محکوم پرونده ۳هزار میلیاردی است در حالی که هیچ یک از ساختمانهای نشان داده شده متعلق به گروه آریا نبوده است و و ممکن است جزو ساختمانهایی باشد که ستاد اجرایی برای فروش گذاشته است.
داستان سینما نیاگارا و ساختمان مقابل سفارت انگلیس چه بود؟
در بین ساختمانهای موضوع آگهی ستاد اجرایی املاکی مانند سینما نیاگارا که متعلق به ورثه مرحوم فردین بوده و ورثه مرحوم علی حاتمی هم مالکیت سه دنگ از این سینما را برعهده داشتهاند به عنوان دارایی گروه آریا معرفی شده است و حتی در یک رسانه تیتر زده شده است مه آفرید خسروی با علی حاتمی در این سینما شریک بوده است. در حالی که قسمتی از ملک این سینما متعلق به ستاد اجرایی بوده است که در شماره ردیف ۶۵ آگهی شده است. همچنین ملک دیگری در مقابل سفارت انگلیس، در ردیف ۵۶ همان اگهی بهعنوان دارایی مه آفرید معرفی شده است. در برنامه 3۰: 2۰ املاک بسیار زیادی با ارقام و قیمتهای بسیار بالا به مه آفرید خسروی و گروه آریا نسبت داده شده است.
انگیزه صدا و سیما از انعکاس اینگونه گزارشها چیست؟
با توجه به رویه سیمای جمهوری اسلامی ایران در طول انجام محاکمه پرونده فساد بانکی که هرگز حاضر نشد حتی بخش کوچکی از مدافعات متهم پرونده و وکیل او را منعکس کند به صورت کاملا جهت دار و یک جانبه اقدام به انتشار مطالب کذب و غلوآمیز و سیاهنمایی علیه موکل من و گروه آریا کرد. اینبار هم به نوعی دستکاری در افکار عمومی و انتساب مالکیت دهها ملک در سطح ۲۵ استان کشور دقیقا به جای تنویر افکار عمومی تلاش دارد تا موجبات گمراهی مردم و مسئولان از واقعیتها را فراهم کند.
در برنامههای سیمای جمهوری اسلامی هرگز نامی از ۱۷ هزار کارگر شاغل در مجموعههای تحت مدیریت مهآفرید امیر خسروی به میان نیامد. جالب است در یک حرکت غیر حرفهای برنامه 3۰: 2۰ تلاش کرده است این فکر غلط را به مخاطبین القا کند مه آفرید وجوه دریافت شده از بانکها را صرف خرید مستغلات شهری کرده است و این وجوه خلاف اهداف مشروع از چرخه تولید خارج شده و در بورس بازی زمین و مسکن مصروف شده است. در حالی که وجه ال سیهای موضوع پرونده در زمینه احیای شرکتهای ورشکسته سابقا دولتی و احداث و راه اندازی واحدهای تولیدی جدید به کار گرفته شده است.
در برنامه گفته شد گروه آریا ۵۰۰ ملک شخصی داشته این مطلب درست بود؟
تبلیغات منفی هرگز به شرکتهای تولیدی گروه آریا اشاره نمیکند در مقابل در این برنامه به گونهای مطلب بیان میشود که 5۰۰-4۰۰ ملک از محل این وجوه خریداری شدهاند. در حالی که واقعیت همان است که در آگهی منتشره از طرف شرکت توسعه سرمایهگذاری امیر منصور آریا و اطلاعیه چهار صفحهای معاونت اجرای احکام دادستانی تهران منعکس کرد.
در وهله اول ما ۳۸ شرکت را برای فروش در روزنامههای قانون واعتماد آگهی کردیم و دادستانی نیز ۳۹ ملک را در روزنامه همشهری برای فرو ش آگهی کرد که باید توضیح بدهم که عمدتا این املاک با اینکه کاربری مسکونی داشتهاند به عنوان دفاتر شرکتهای آریا از آنها استفاده میشده است برای نمونه از این املاک چهار ملک متعلق به بانک آریا بوده است.
تبعات یکی دانستن اموال ستاد اجرایی با گروه آریا باید بسیار سنگین باشد، درست است؟
چون برخلاف واقع املاک و اموال متعلق به ستاد اجرایی فرمان حضرت امام (س) به نوعی متعلق به مهآفریدامیر خسروی معرفی شده و خبرگزاریها و سایتهای مختلف متاسفانه این مطلب کذب را منتشر کردهاند این اقدام در مرتبه اول وهن به ستاد اجرایی فرمان حضرت امام (س) و در مرتبه بعدی به دادستانی تهران است. با توجه به گستردگی تبعات این اقدام مقتضی است که مسئولان در این مراجع نیز به سهم خود در جهت رفع شبهه از افکار عمومی عکس العمل مناسب را انجام دهند.
فروش اموال گروه آریا براساس حکم دادگاه است؟
بعد از قطعی شدن حکم در شعبه اول دادگاه، این حکم دارای قسمتهای مختلفی بود، اجرای احکام دادستانی تهران، اجرای قسمتهای مالی حکم را شخصا آغاز کرد. در این ارتباط چون مه آفرید شخصا محکوم شده است باید از محل داراییهای شخصی خود قسمتهای رد مال را اجرا کند. همین طور مبلغ ۶۴۰ میلیارد تومان جزای نقدی محکومیت پول شویی را بپردازد.
از چند ماه پیش اینجانب و آقای مهآفرید خسروی با دایره اجرای احکام دادستانی تهران چندین جلسه داشتهایم. چون مطابق قانون در مرتبه نخست بهترین طریق برای پرداخت حقوق متعلق به شاکی توافق با طلبکاران است جلسات متعددی با ۵ بانک طلبکار یعنی بانکهای ملی، سامان، سپه، پارسیان و رفاه در محل دادستانی تشکیل شد.
نتیجه جلسات با بانکها چه بود؟
حاصل آن تنظیم توافقنامههای ابتدایی به منظور اجرای قسمت رد مال حکم صادره بود. در این راستا بانک ملی که مطابق حکم صادره، ۱۱۰۰ میلیارد تومان بستانکار است از مجموع ۱۹۰۰ میلیارد تومان که مطابق حکم صادره مبنی بر نظریه کارشناسی به عنوان رد مال در نظر گرفته شد. بانک ملی توافق کرد با انجام ارزیابیهای لازم، گروه ملی فولاد ایران را به ازای طلب خود تملک کند. جدا از ارزش گروه ملی فولاد ایران بیش از رد مال موضوع حکم صادره است.
تفاوت آگهی شما با آگهی دادستانی در چه مواردی بود؟
یک آگهی فروش شامل ۳۸ شرکت متعلق به گروه آریا از طرف توسعه سرمایه گذاری امیر منصور آریا در روزنامههای قانون و اعتماد منتشر شد. به دنبال آن اجرای احکام دادستانی تهران نیز ۳۹ فقره املاک تجاری (شعب بانک آریا) و غیر تجاری متعلق به گروه آریا را که محل استقرار شرکتهای زیر مجموعه این گروه است به منظور مزایده در ۱۳ آبان ۹۲ در روزنامه همشهری آگهی کرد که باید تاکید کنم در این آگهیها هیچگاه املاک در ۲۵ استان یا ۵۰۰ ملک خصوصی وجود نداشته زیرا داراییهای این گروه به این اندازه نیست.
شما از رسانههای منتشر کننده این خبر شکایت کردهاید؟
شکایت از رسانهها با توجه به تبعاتی که این خبر برای ما داشته غیر قابل پیشبینی نبود این حقی بود که باید از آن استفاده میکردیم. زیرا طی چند روز اخیر به شدت زیر فشار قرار داشتهایم تا توضیح بدهیم گروه آریا چنین دارایی نداشته است و مهمتر آنکه ارتباطی میان گروه آریا و ستاد اجرایی امام (س) وجود ندارد.
به نظر شما دادستانی باید به این مسئله ورود کند؟
مطمئنا همینطور است زیرا با توجه به نوع اشتباه صورت گرفته و معرفی اموال ستاد اجرایی به عنوان اموال مه آفرید و مغشوش شدن افکار عمومی به فعالیتهای ستاد اجرایی امام (س) و دادستانی تهران، ورود دادستان به عنوان مدعیالعموم برای بازگرداندن اعتماد عمومی وبرخورد با متخلفان ضروری است.
- در یک اشتباه ستاد اجرايي امام(س) شريك مه آفريد شد!
- دادستاني به عنوان مدعي العموم بايد به موضوع ورود كند
- فروش اموال مه آفريد در 25 استان خلاف واقع است
- با بانكهاي طلبكار براي نحوه پرداخت بدهيها توافق شده است
- آگهي فروش اموال مه آفريد شامل 39 ملك تجاري و غير تجاري بوده است
- اشتباه برنامه 20:30غير قابل بخشش است
2- در رديف 65 آگهي املاك ستاد اجرايي سينما نياگارا وجود دارد كه رسانهها آنرابه عنوان داراييهاي گروه آریا اعلام و مه آفريد را شريك مرحوم حاتمي معرفي كردند.
3- دررديف 56 آگهي املاك ستاد اجرايي ساختمان مقابل سفارت انگلیس به عنوان ملك مه آفريد متهم رديف اول پرونده معرفي شده است در حالي كه اين املاك تحت تملك ستاد اجرایي بوده اند.
4- املاكي به ارزش 535 میلیارد ریال به عنوان دارايي گروه آريا در رسانهها معرفي شده است كه با توجه به تصویر آگهی اين ملك نيز جزو املاك ستاد اجرايي است
1- اينكه رسانهها با دادن القابي به پروندههاي قضايي باعث تغيير نگرش افكار عمومي به افراد درگير در آن پروندهها ميشوند بركسي پوشيده نيست اما بزرگ نمايي در پروندههاي قضايي تبعات غير قابل جبراني به دنبال خواهد داشت مانند كاري كه برنامه 20:30 در تاريخ 14 آبان 92انجام داده است.
2- تصوير آگهي فروش اموال مه آفريد امير خسروي كه بارها در برنامه خبري 20:30 پخش شد اما به بندهايي از آگهي فروش اموال ستاد اجرايي امام(س) اشاره شد.صدور آگهي فروش املاك گروه امير منصور آريا در روزنامه همشهري همزمان شد با آگهي چهار صفحه اي ديگري كه از طرف ستاد اجرايي فرمان حضرت امام(س) در سطح 25 استان كشور كه اينهمزماني باعث شد صدا و سيما آغاز فروش اموال گروه آريا در 25 استان را مورد تاكيد قرار دهد.
3- موج رسانهاي نمي تواند در قاطعيت دستگاه قضا بر رسيدگي قضايي تاثير گذار باشد. قاطعيت در رسيدگي قضايي منجر به گسترش عدالت خواهد شد و گسترش عدالت اعتماد عمومي به قوه قضاييه و در نهايت به نظام را افزايش خواهد داد.
4- خبرنگار نه چندان مطلع برنامه 20:30 با هيجان بسيار پشت به ساختمانهاي ستاد اجرايي امام (س) آن ساختمانها را املاك مه آفريد خسروي متهم پرونده اعلام کرده و تاكيد دارد اين ساختمان كه ممكن است جزو اموال ستاد اجرايي امام(س) باشد متعلق به گروه آرياست.
5- در برنامه 20:30 اين ساختمان نيز جزو اموال مهآفريدامير خسروي اعلام شد در حالي كه رياحي، وكيل متهم رديف اول با رد ادعاي خبرنگار صدا و سيما تاكيد كرد شركت آریا چنين ساختمانهايي در تهران ندارد.
2
با منصور ابراهیمزاده، از قعرنشینی راهآهن تا چالشهای کلان فوتبال ایران
پول زیاد در فوتبال فساد میآورد
فوتبال امسال روی دیگر خود را به منصور ابراهیمزاده نشان داد. مربی موفق و کارنامهدار سالهای اخیر فوتبال ایران که در دورههای گذشته لیگ برتر با تیمهای نفت تهران و ذوبآهن اصفهان نتایج قابل قبولی کسب کرده است، اما این روزها راهآهن در لیگ سیزدهم با هدایت او اصلا حال و روز خوشی ندارد.
کمتر کارشناسی فکر میکرد این تیم با ابراهیمزاده در انتهای جدول دست و پا بزند. درخصوص مشکلات تیم راهآهن و تجربه جدید ابراهیمزاده در این تیم پایتخت، با این مربی اصفهانی همکلام شدیم که در ادامه میخوانید.
در خصوص شرایط راه آهن در این فصل بگویید؟
راهآهن به لحاظ جایگاه در جدول شرایطی مناسبی ندارد. تغییرات همیشه یکسری تبعات دارد. تیم راهآهن و منصور ابراهیمزاده هم از این قائده مستثنا نیست. این تبعات ممکن است در کل مجموعه تاثیرگذار باشد و بازیکن، مربی و حتی مدیران تیم در مسیر اتفاقات منفی این جریان قرار بگیرند. دقیقا همین مسائل باعث شد که نتوانیم نتایج دلخواه را در ابتدای فصل به دست بیاوریم. اما با پشتکاری که بچهها از خود نشان دادند و حمایتی که مدیران راهآهن دارند کمی شرایط بهتر شده است، هر چند هنوز به فرم ایدهآل نرسیدهایم. ما در سه بازی آخری که مقابل داماش، تراکتورسازی و پرسپولیس انجام دادیم نشان دادیم در روند تیمی خود پیشرفت کردهایم. بهرغم اینکه مقابل تراکتور شکست خوردیم اما موقعیتهای گل بسیاری داشتیم که این نشاندهنده حرکت رو به جلوی تیم راهآهن است. باید در تمرینات با مهاجمان تیم بیشتر کار کنیم یا یکی دو بازیکن جدید به جمع تیم بیفزاییم تا در آینده به جمع تیمهای بالای جدول برگردیم.
منصور ابراهیمزاده در چند سال اخیر با هر تیمی کار کرده تیمش در بالای جدول قرار میگرفت. علت اینکه امسال در راهآهن خوب کار نکردید و دلیل این نتیجه نگرفتن چیست؟
در ابتدای فصل موفق نشدیم یک تعداد بازیکن مدنظر خود را جذب کنیم. هر کدام از آنها نیز برای نیامدن به راهآهن دلایل خاص خودشان را داشتند. برخی از آنها دوست داشتند در تیمی بازی کنند که سهمیه آسیایی گرفته است و برخی از بازیکنان مد نظر ما هم پیشنهاد مالی بالایی داشتند که مانع از پیوستن آنها به راهآهن شد. بعد از یکسری اتفاقها و اشتباهات داوری که ابتدای فصل برای ما پیش آمد در یک مسیر منفی و نزولی قرار گرفتیم. متاسفانه هر چقدر تلاش کردیم، نتوانستیم این روند را تغییر دهیم. در حین برگزاری مسابقات لیگ سعی کردیم شکل تیمی خود را پیدا کنیم که مشکلات ابتدایی فصل، زمان را از ما گرفت و همین عوامل باعث شد نتوانیم نتایج مطلوبی در لیگ امسال کسب کنیم.
ابتدای فصل چه بازیکنانی را میخواستید که الان در جمع شما نیستند؟
از جمله بازیکنانی که ابتدای فصل با آنها صحبت کردیم و به جمع ما نیامدند میتوان به محمد قاضی، سعید دقیقی و سیدمهدی سیدصالحی اشاره کرد که دوست داشتند در تیمی بازی کنند که سهمیه آسیایی گرفته است و ما مجبور شدیم با بازیکنان دیگری وارد مذاکره شویم.
به لحاظ فنی مشکل تیم راهآهن بیشتر در کدام منطقه است؟
اگر دقت کرده باشید در طول بازیهای این فصل موقعیتهای زیادی ایجاد میکنیم اما متاسفانه مهاجمان ما در زدن ضربات آخر کم دقت هستند و از این بابت دچار مشکل شدیم. در یک بازی نباید شانسهای گلزنی را براحتی از دست داد و قصد داریم مهاجمی به تیممان اضافه کنیم که این خلأ را پوشش دهد. ما در ترکیب خود جای خالی برای جذب بازیکن داریم و چند گزینه خارجی در حال بررسی هستند که به احتمال زیاد یکی از آنها را در نیمفصل دوم جذب خواهیم کرد. تنها بازیکن مصدوم ما میلاد نوری است که بزودی میتواند در ادامه کار به ما کمک کند.
نتایج اخیر چه میزان استرس به بازیکنان و کادر فنی وارد کرده و راهکار شما برای از بین بردن استرس چه بوده است؟
شک نکنید هر تیم دیگری هم جای راهآهن بود دچار مشکلات و فشار روحی و استرس میشد. فشار نتایج اخیر را بخوبی در کادر فنی و بازیکنان احساس میکنیم. برای حل این مشکل یک گروه روانشناس به کادر فنی تیم اضافه کردیم و تلاش میکنیم بازیکنان را به لحاظ روحی در شرایط مناسب قرار دهیم.
در خط دفاع و دروازه مشکلی ندارید؟
ما امسال دو دروازهبان خوب داریم که از عملکرد هر دوی آنها راضی هستیم و در خط دفاعی هم عملکرد آنها در مجموع خوب بوده است. میتوان گفت جزو بهترین خطوط دفاعی لیگ هستیم. ما باید در فاز تهاجمی بیشتر تمرین کنیم تا بازیکنان جدیدی که امسال به تیم اضافه شدند با همدیگر به هماهنگی لازم برسند. بهنام برزای، مهدی مهدیپور و ایمان شیرازی بازیکنان رده جوانان و امید ما هستند که در لیگ امسال در ترکیب راهآهن قرار گرفتهاند و با توجه به اینکه راهآهن بازیکنان باتجربه خوبی دارد ترکیب جوانی و تجربه میتواند برای کسب نتایج مطلوب در آینده به ما کمک کند.
زمانی که به راهآهن آمدید فکر میکردید راهآهن با این پتانسیل در کجای جدول قرار بگیرد؟
در این چند ساله هر جا کار کردم تیمم از رده پنجم جدول پایینتر قرار نگرفته است. در راهآهن امسال ما با این شرایط جدید مواجه شدیم، ولی باید یاد بگیریم وقتی در این شرایط قرار گرفتیم به چه شکل کار کنیم که خودش یک تجربه جدید برای من محسوب میشود.
فشار باختهای راهآهن روی بازیکنان و کادر فنی تا چه اندازه بود؟
خیلی زیاد. باختهای راهآهن فشار زیادی به بازیکنان و کادر فنی و حتی مدیران باشگاه وارد کرده بود. استرس ناشی از باخت تاثیر بدی روی عملکرد تیم گذاشت. زمانی تیم شما در لیگ، خوب فوتبال بازی میکند و کیفیت فنی خوبی به نمایش میگذارد، اما به دلیل استرس باخت و اشتباهات داوری نتیجه را واگذار میکند.
راهکار شما برای خروج راهآهن از انتهای جدول در نیم فصل دوم چیست؟
باید قبول کنیم نیم فصل ناامیدکنندهای را پشت سر گذاشتیم و شرایط خوبی در جدول نداریم. رتبه چهاردهم به هیچوجه شایسته تیم راهآهن نیست. متاسفانه باختهای بدی را تجربه کردیم. معتقدم تیم برای نیم فصل دوم نیاز به آرامش دارد. در این فاصلهای که وجود دارد میتوان با برنامهریزی خوب، آرامش را به مجموعه تیم و بازیکنان تزریق کرد تا در نیم فصل دوم با استفاده از این فاکتور جبران ناکامی نیم فصل اول را داشته باشیم.
بازیکنان خاصی را نیز برای جذب در نیم فصل دوم مد نظر قرار دادهاید؟
با مطالعاتی که روی عملکرد تیم انجام دادیم تعدادی بازیکن با کیفیت که بتوانند به مجموعه تیم کمک کنند، شناسایی کرده و اسامی آنها را نیز به باشگاه اعلام کردیم تا شرایط حضور آنها فراهم شود. بازیکنان مد نظر ما بیشتر گزینههای داخلی هستند و چند بازیکن خارجی را هم زیر نظر گرفتیم که فیلم بازی آنها تهیه شده و در صورت توافق با باشگاه در نیم فصل دوم به جمع ما اضافه خواهند شد. طبق اعلام سازمان لیگ فکر میکنم زمان نقل و انتقالات تا یک هفته بعد از شروع نیمفصل دوم ادامه خواهد داشت. تلاش میکنیم هر چه سریعتر بازیکنان مدنظرمان را جذب کنیم تا در نیم فصل دوم با یک تیم هماهنگ و قدرتمند در لیگ حاضر شویم.
در نیم فصل چند روز به تعطیلات میروید و اردوی آمادهسازی راهآهن در کجا برگزار خواهد شد؟
با هماهنگی مدیران باشگاه، به بازیکنان اعلام کردیم برای نیم فصل در ایام تاسوعا و عاشورای حسینی چهار روز استراحت کنند. برای برگزاری اردوی آمادهسازی فعلا برنامه مشخصی نداریم و این احتمال وجود دارد در تهران تمریناتمان را دنبال کنیم.
مدتی است بحث رفتن شما به اصفهان و تیمهای ذوب آهن و سپاهان بر سر زبانها افتاده است. عکسالعمل شما و باشگاه راهآهن دراین خصوص چه بوده است؟
(میخندد) تا الان که با شما صحبت میکنم هیچ پیشنهادی در کار نبوده است. این شایعهها گمانهزنیهایی است که فقط در رسانهها به آن پرداخته میشود. بصراحت اعلام میکنم بنده با هیچ کسی صحبت نکردم و مذاکرهای هم با هیچ باشگاهی نداشتم. برای تیمهای ذوب آهن و سپاهان هم آرزوی موفقیت میکنم. به عنوان یک مربی حرفهای با راهآهن قرارداد دارم و فقط به راهآهن و کسب نتایج مطلوب با این تیم فکر میکنم. تنها جایی که مذاکره کردم باشگاه راهآهن است که در خصوص برنامههای خودم در راستای آمادهسازی تیم در نیم فصل و فهرست بازیکنان مد نظر برای جذب بوده است. بیشک اگر میخواهیم در نیم فصل دوم به نتایج مطلوبی دست پیدا کنیم باشگاه باید برنامه پیشنهادی مرا اجرایی کند. کار من در راهآهن تازه شروع شده و برنامههای متعددی برای موفقیت این تیم دارم.
منصور ابراهیمزاده اگر تا انتهای فصل در راهآهن بماند در کجای جدول قرار میگیرد؟ آیا میتواند رتبه سال قبل راهآهن را ارتقا بدهد؟
من از همان روز اول که به راهآهن آمدم هدفم این بود امسال رتبه راهآهن را در جدول ارتقا دهیم و سهمیه آسیایی کسب کنیم. باید به آینده خوشبین بود و تلاش کرد، اما نمیتوانم الان بگویم چه رتبهای در آخر فصل به دست میآوریم.
شما راجع به مشکلات فساد در فوتبال و داوری چه نظری دارید. فکر میکنید مهمترین دلایل این اتفاقهای ناخوشایند چیست؟
به نظر من مهمترین دلیل فساد، پول است که باعث میشود تمرکز افراد به آن جلب شود. در جایی که پول زیادی در آن رد و بدل میشود به بخش، بازیکنان، مربیان و مدیران ارتباط دارد و در جایی دیگر که عنوان میشود پولی وجود ندارد نگاهها به سمت داوران و عوامل اجرایی میرود که پول کمی به آنها پرداخت میشود. با توجه به اختلاف این دو قشر زمانی که نظارتی بر عملکرد آنها نباشد مشکلات اینچنینی ایجاد خواهد شد. جامعه فوتبال اگر خوب مدیریت نشود این اتفاقها روز به روز بیشتر خواهد شد که در نهایت فوتبال به سمت ناپاکی حرکت خواهد کرد. این مساله برای فوتبال ایران که به جام جهانی میرود، به هیچ وجه خوب نیست.
راهحل شما چیست؟
ابتدا باید فرهنگ زندگی سالم را در فوتبال هم جا بیندازیم و سیستم نظارت قانونی هم بر عملکرد آنها به شکل جدی فعال شود. از سنین پایه آموزش دهیم که برای به دست آوردن موفقیت و نتایج دلخواه به سمت راههای نادرست نرویم و کسانی را که تخلف میکنند با جرایم سنگین انضباطی از ادامه فعالیت در فوتبال محروم کنیم. در آن صورت میتوانیم ادعا کنیم فوتبال ما پاک است. یادمان باشد با شعار دادن هیچ چیز حل نخواهد شد.
آیا به شما پیشنهاد رشوه و چینش تیم داوری دلخواه برای تغییر نتایج دادهاند؟
خدا را شکر سیستم رشوه و داور ناسالم که در بین برخی اهالی فوتبال وجود دارد در جاهایی که کار کردم اصلا وجود نداشته و کسی جرات نکرده است برای این جور مسائل کثیف سمت من بیاید. من اجازه چنین کاری را به هیچ کس نمیدهم. شاید این امکان وجود داشته باشد که مدیریت باشگاه قبل از اینکه این مسائل وارد تیم شود با آن برخورد جدی کند. به نظر من فرهنگ خود یک فرد هم در این اتفاقها تاثیرگذار است و با دیدن این فضای مسموم، از شرایط برای اهداف شخصی خود استفاده نادرست کرده است.
اختلاف دستمزد چقدر در شکل گرفتن فساد تاثیر دارد؟
اختلاف میزان درآمد در تمامی کشورها وجود دارد، اما یک داور زمانی که مبلغی را دریافت میکند تمامی برنامههای خدماتی از جمله بیمه، مالیات و بازنشستگی در آن دیده میشود که این مبلغ پرداختی در بلندمدت برای آن داور امکانات رفاهی مثل حقوق بازنشستگی در پی خواهد داشت. اما یک فوتبالیست چون فعالیتش به چند سال دوره حرفهای ختم میشود باید باتوجه به عمر کوتاه فعالیت حرفهای خود درآمد بیشتری داشته باشد تا بتواند آینده خود را تضمین کند؛ هرچند اختلاف سطح دستمزدها بسیار زیاد است که به نظر من یک الگوی مناسب از چند کشور صاحب فوتبال میتواند به مدیریت مشکلات فوتبال کمک کند.
با توجه به مشکلات داوری دیدار پرسپولیس و سپاهان فکر نمیکنید داوریهای ابتدای فصل شما هم با برنامهریزی قبلی سوت زده شده است؟
من فکر نمیکنم به این شکل باشد، اتفاقهای داوری بازی پرسپولیس و سپاهان هیچ ارتباطی به اشتباهات داوری در سایر دیدارها ندارد. من اعتقاد دارم در کار داوران ما هیچ تعمدی وجود ندارد. ممکن است در کارشان نقطه ضعفی وجود داشته باشد اما داوران هم مثل سایر انسانها حق دارند اشتباه کنند. در بعضی جاها باید قبول کنیم داور بازی قوی نبوده است، اما اینکه فکر کنید با برنامه برای تیم خاصی سوت میزنند غیرممکن است. به عنوان مثال علیرضا فغانی بهترین داور ایران است که بازی تیم ما و تراکتور را خیلی خوب سوت زد، اما فراموش کرد وقت اضافه در نیمهدوم را بدرستی لحاظ کند که این اشتباه سهوی، دلایل خاص خودش را داشت.
شما اعتقاد ندارید که داور ناسالم هم در لیگ قضاوت میکند؟
در هر جامعهای ممکن است آدم ناسالم وجود داشته باشد. صرفا در جامعه داوران نباید تمرکز کرد و اصرار کنیم جامعه داوری ناسالم است.
فساد در تمامی بخشها از جمله بازیکنان، مربیان و مدیران باشگاهها رخنه کرده است. به نظر شما این پدیده شوم برای فوتبال ایران در آستانه جام جهانی نگرانکننده نیست؟
من فکر میکنم باید در سطح کلان این موضوع مورد بررسی قرار بگیرد. باید نظارت درست بر تمامی فعالیتهای صورت گرفته جامعه فوتبال صورت بپذیرد. حالا که جرقه این مشکلات از بازی پرسپولیس و سپاهان زده شد و سرنخهایی از روابط نادرست در فوتبال علنی شده، بهتر است پیگیر قضایا شوند و تمامی افرادی که در این روابط ناسالم دست دارند شناسایی و تحویل دستگاههای قانونی شوند. باید با افرادی که باعث شدند این روابط ناسالم، زیباییهای فوتبال را از بین ببرد با شدت و قدرت برخورد کنند. فراموش نکنیم که انسانها در زندگی روزمره اشتباه میکنند، اما نباید با آبرو و شخصیت اجتماعی آنها بازی کرد. در خیلی جاها اختلاسهای کلانی اتفاق میافتد، اما اسمی از آن اشخاص برده نمیشود.
سهم فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش و جوانان در فساد فوتبال چقدر است و چه کارهایی باید انجام میدادند که فساد در فوتبال ریشهکن شود؟
همه اتفاقها باید در فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش و جوانان ما مورد بررسی قرار بگیرد. کمیته انضباطی و کمیته اخلاق فدراسیون باید با دقت و قدرت بیشتری فعالیت خود را درخصوص مبارزه با فساد در فوتبال دنبال کنند. حتی حراست فدراسیون هم باید در این مسائل ورود کند، چون مسئول است.
کمیسیون اصل 90 با چند چهره فوتبالی درخصوص فساد در فوتبال صحبت کرده است. نظر شما در این خصوص چیست؟
خیلی خوشحالم که یک عزم و اراده ملی وارد این قضیه شده است که نمایندگان مجلس بموقع به کمک فوتبال آمدند. در چند روز گذشته جلساتی هم در این خصوص برگزار کردند، چند نفر از همکاران من هم برای کمک به این پرونده به مجلس رفتند. متاسفانه به دلیل شرایط کاری و مشغله در راهآهن من نتوانستم به مجلس بروم، ولی امیدوارم با یک برنامه قوی و ایجاد ساختار مناسب و قانونمند، فساد در فوتبال ایران از بین برود.
به عنوان یک مربی موفق در لیگ برتر آیا تیم ملی میتواند نتایج خوبی به دست میآورد؟
اگر تدارکات خوبی برای تیم ملی فراهم و قبل از اعزام با تیمهای بزرگ بازی کنیم، میتوانیم در جام جهانی از نام ایران دفاع کنیم. البته برای صعود به دور دوم باید منتظر باشیم و ببینیم با چه تیمهایی همگروه میشویم.
ابوذر مارکلایی / جامجم
منصور ابراهیمزاده و نحسی 13
منصور ابراهیمزاده از جمله مربیان موفق فوتبال ایران در یک دهه اخیر است. کسی که به هر طریقی محاسبه کنیم نامش در بین پنج مربی موفق فوتبال ایران طی این سالها قرار میگیرد. این مربی که متولد 1335 اصفهان است، از جمله مربیانی است که تلاش کرده با آموختن و الگوبرداری از کار مربیان خوب و شناخته شده فوتبال دنیا، علم خود را به روز کرده و در مقابل شاگردانش همواره حرفهای تازهای برای گفتن داشته باشد. هر چند ابراهیمزاده در دوره بازیگری، بازیکن معروفی نبود، اما او در عرصه مربیگری خیلی زود مدارج ترقی را پشت سر گذاشت پس از آنکه در جام ملتهای آسیا 2007 بهعنوان دستیار امیر قلعه نویی به مربیگری تیم ملی ایران رسید بعد از کنار رفتن قلعه نویی، در یک دوره انتقالی کوتاه برای سه بازی نیز هدایت تیم ملی را در راه صعود به مرحله نهایی رقابتهای انتخابی جامجهانی 2010 آفریقای جنوبی عهدهدار شد که البته در آن دیدارها، تیم ملی به سه نتیجه مساوی دست یافت تا پس از رویکرد فدراسیون به خاویر کلمنته اسپانیایی و پاسخ منفی این مربی، فدراسیون رویکرد به مربیان داخلی را مورد توجه قرار دهد و در نهایت به علی دایی برسد. هرچند منصور ابراهیمزاده پیش از حضور در تیم ملی، به عنوان کمک مربی در تیمهای ذوبآهن و سپاهان به دفعات ایفای نقش کرده بود، اما حضور در تیم ملی باعث شد او این بار در قامت سرمربی به تیم ذوبآهن بازگردد و طی سه فصل کارنامهای موفق از خود با تیم اصفهانی بر جای بگذارد.
ابراهیمزاده در فصل 88 ـ 87 در شرایطی به دلیل تفاضل گل، قهرمانی لیگ برتر را به استقلال واگذار کرد که در همان فصل، قهرمان جام حذفی شد تا مجوز حضور در لیگ قهرمانان آسیا را بهدست آورد. ذوبآهن با منصور ابراهیمزاده در فصل 90 ـ 89 دوباره نایب قهرمان لیگ شد و در لیگ قهرمانان آسیا نیز با انجام رقابتهای خوب و در خور تحسین، تمام رقبا را تا فینال کنار زد. تیمهای بنیادکار ازبکستان، پوهانگ کره جنوبی، الاتحاد و الهلال عربستان، تیمهای سرشناس و شناخته شدهای بود که توسط تیم ذوبآهن قلع و قمع شد، هر چند در فینال دیگر نماینده کره جنوبی ترمز شاگردان منصور ابراهیمزاده را کشید تا این تیم مانند سپاهان، نایب قهرمانی در آسیا را از آن خود کند.
ابراهیمزاده در فصل بعد نیز در ذوبآهن ماند تا پس از سومی این تیم در فصل 91ـ90، به کار خود در فوتبال اصفهان بهطور موقت پایان دهد و راهی تهران شود. او در سال اول حضور خود در تیم نفت تهران، جای خالی حسین فرکی را بخوبی پر کرد تا نفتیها با این مربی، در بین شش تیم برتر رقابتها قرار بگیرند، اما در شرایطی که انتظار میرفت ابراهیمزاده به کار خود در تیم نفت ادامه دهد و به نوعی ماموریتش را با نفتیها کامل کند، به دنبال مباحثی که پیرامون مربیگریش در پرسپولیس مطرح شد و بعد نیز توافق سرخها با علی دایی، ابراهیمزاده به تیم راهآهن سورینت رفت که بهطور طبیعی بعد از جدا شدن دایی، نمیخواست وزن نیمکت مربیان تیمش را پایین بیاورد. با این حال از ابتدای فصل تا امروز، فوتبال روی بد خود را به مربی اصفهانی فوتبال ما نشان داده تا این مربی که طی پنج سال گذشته یاد ندارد تیمهای تحت هدایتش از نیمه جدول پایینتر آمده باشند، حالا یکی از کاندیداهای سقوط به لیگ دسته یک باشد.
راهآهن سورینت تا پایان هفته چهاردهم لیگ سیزدهم با 2 برد، 4 تساوی و 8 باخت، 11 گل زده، 16 گل خورده و تفاضل گل منفی 5 ، با 10 امتیاز در شرایطی در رده پانزدهم و ماقبل آخر حضور دارد که تیم مس کرمان به دلیل یک بازی کمتر با 7 امتیاز در قعر جدول حضور داشت.
به هر صورت و در شرایطی که شاید خود منصور ابراهیمزاده بدش نمیآمد که بهدنبال این نتیجه نگرفتنها، عذرش از راهآهن خواسته شود، اما مسئولان باشگاه فعلا قرص و محکم پشت سر این مربی خوش لهجه ایستادهاند تا بویژه در نیم فصل دوم شاهد احیا و پوستاندازی تیمشان باشند. خود ابراهیمزاده نیز که به هیچوجه نمیخواهد پرونده کاریش با راهآهن مخدوش شود، قول نتیجهگیری و شکوفایی در نیم فصل دوم را داده است. آنچه مسلم است راه آهن با توجه به سرمایههای خوبی که در اختیار دارد، میتواند در نیمفصل، ارائهکننده بازیهای بهتری باشد و خود را از قعر جدول رهایی بخشد. هر چند معمولا بعضی مدیران باشگاهها، چاره کار را در مواقع بحرانی در شوک تغییر مربی مورد توجه قرار دادهاند، اما سابقه در این زمینه گوشزد میکند خود ابراهیمزاده بهتر میتواند با رفع کمبودها و ضعفهای تیمش، راهآهن را به شرایط مطلوب نزدیک کند. البته همه اینها در شرایطی است که ذوبآهن اصفهان یک بار دیگر، ابراهیمزاده را برای بازگشت به فوتبال اصفهان هوایی نکند. جدا از بازگشت سعید آذری به مدیریت باشگاه اصفهانی، لوکا بوناچیچ نیز نتوانسته در نیم فصل اول با ذوبآهن به نتایج درخوری دست یابد تا همه اینها این زمزمه را بر سر زبانها بیندازد که ذوبیها بدشان نمیآید در این شرایط دوباره پای مربی بومیشان را به اصفهان باز کرده و با وی در صدد تجدید خاطرات خوب و خوش گذشته برآیند. باید دید در این شرایط ابراهیمزاده که اهل محاسبه و دو دو تا کردن است، چه رویکردی را مورد توجه قرار میدهد؛ به اصفهان برمیگردد یا در راهآهن میماند و نحسی 13 خود را با این تیم میشکند؟
حجتاله اکبرآبادی / گروه ورزش
فيش حقوقي اش را که روي ميز مي گذارد رقم نسبتاً کمي را مي بينم که طي ماه هاي اخير شبيه آن را بارها و بارها ديده ام؛ ۷۶۳ هزار و ۲۴۳ تومان. باز حکايت تکراري ولي کهنه ناشدني حقوق هاي کم و مخارج سنگين است ولي اين بار کمي متفاوت. دوباره دست در جيبش مي کند و اين بار فتوکپي يک فيش حقوقي ديگر را روي ميز مي گذارد؛ ۵ ميليون و ۵۸۶ هزار تومان. هر دو در يک شرکت دولتي کار مي کنند. خودش فوق ديپلم است و کاردان فنّي يک بخش و ديگري مهندس است و معاون همان بخش. سابقه کار هر دو نيز تقريباً ۸ سال است.
تعجّب مي کنم. هر چه بيشتر پرس و جو مي کنم و جزئيات را مي خوانم، کمتر به نتيجه مي رسم. شايد ۲ يا حتي ۳ برابر بودن تفاوت حقوقي قابل توجيه باشد ولي ۶.۵ برابر بودن رقم حقوق اين فيش ها قابل درک نيست. متأسفانه با وجود تضمين اين که نام و نشان فرد و دستگاه مربوطه منتشر نشود هم، بنا به ملاحظات کاري فيش هاي حقوقي را براي چاپ در اختيارم قرار نمي دهد.
شنيده ها و گلايه ها در اين باره بسيار زياد است ولي مستند کار کردن، بسيار دشوار. به ندرت کسي حاضر مي شود سند اين اجحاف ها را در اختيار يک رسانه قرار دهد ولي مسلّم است که اين روال به ويژه در شرکت هاي دولتي ادامه دارد.
چند نمونه عجيب
انتشار اخبار حقوق هاي چندين ميليون توماني در برخي دستگاه ها، نهادها و شرکت هاي دولتي، معمولاً بازتاب هاي گسترده و متفاوتي در جامعه دارد. بيشتر مردم، پرداخت حقوق بسيار بالا به برخي افراد از جمله مديران دولتي را نادرست و ناعادلانه مي دانند. برخي هم معتقدند مديران و مسئولان برخي مشاغل حساس و پر مسئوليت حق دارند دريافتي بسيار بالا داشته باشند و در رفاه و تجمل زندگي کنند.
به هرحال وقتي در اين باره جست وجوي بيشتري انجام مي دهم به نمونه هاي جالبي بر مي خورم. از جمله يک مدير صنعتي که به گزارش سايت انتخاب از ابتداي مهرماه سال ۸۸ منصوب شده است طبق فيش حقوقي انتهاي سال ۱۳۹۰، حدود ۹ ميليون تومان دستمزد دريافت کرده است.
اين در حالي است که ۴۹ درصد سهم اين شرکت، دولتي است و بقيه سهام آن در اختيار کارکنان اين شرکت قراردارد. همچنين گفته مي شود، اين شرکت به دليل تخلف مديران گذشته با بيش از ۴۵ ميليارد تومان زيان انباشته مواجه شده است.
همچنين به گزارش پانا نيوز اختلاف طبقاتي حقوق کارکنان صنعت نفت سر به آسمان کشيده است. اين خبرگزاري سال گذشته با درج نامه اعتراض کارکنان شرکت نفت خطاب به معاون منابع انساني وقت وزير نفت، نوشت «افزايش حقوق ها نسبت به سال ۱۳۹۰ بسيار ناعادلانه بوده است. به عنوان مثال فردي با سابقه خدمت کمتر در سال ۱۳۹۱ حدود ۶۹۰ هزار تومان دريافتي دارد و فرد ديگري در همان سمت ولي با سابقه کار بيشتر حدود ۲ ميليون و ۳۰۰ هزار تومان حقوق مي گيرد». اين در حالي است که از اواخر سال ۱۳۹۰ و اوايل سال گذشته، در باغ سبز «بهشت درآمدها»ي کارکنان وزارت نفت، توسط برخي نمايندگان در لابه لاي مذاکرات علني، اندکي گشوده شد و مهر تاييدي بر شايعات مختلف زد. همچنان که به گزارش خبرآنلاين،"احمد توکلي"نماينده تهران يکي از اين نمايندگان بود که از دريافت حقوق ماهيانه ۱۳ ميليون توماني کارمندي سخن گفت که ۱۵ روز در تهران و ۱۵ روز در مناطق عملياتي مشغول به کار است اما کار تخصصي نمي کند و در منطقه عملياتي هم در اتاقي زيرباد کولر مي نشيند.
جالب است بدانيد نمايندگان مجلس هم، در بدترين حالت، دست کم ۲ تا ۲.۵ برابر يک عضو هيئت علمي هم مدرک خود حقوق دريافت مي کنند. به گزارش تابناک در خرداد ماه گذشته، يکي از نمايندگان مجلس که کم ترين دريافتي را در بين نمايندگان دارد، ۲۷ ميليون و ۲۶۹ هزار و ۷۵۰ ريال حقوق مي گيرد که اين رقم بدون محاسبه اين موارد است:
- حق رهن مسکن در ابتداي سال به مبلغ يک صد ميليون تومان ۱۰۰.۰۰۰.۰۰۰
- حق اجاره مسکن ۳.۵۰۰.۰۰۰ تومان به ازاي هر ماه
- حق ماموريت خارجي به ازاي هر روز مبلغ ۱۴۰ دلار
- حق ماموريت داخلي
- حق جلسات
- تسهيلات ساخت مسکن و خريد مسکن
- اضافه کار ۱۷۵ ساعت به صورت ثابت در ماه
- پاداش و مزايا
- و موارد ديگري که وجود دارد . . . اين در حالي است که يک عضو هيئت علمي تمام وقت با مدرک تحصيلي کارشناسي ارشد، تقريبا نصف اين مبلغ را يعني حدود ۱۵ ميليون ريال دريافت مي کند."مهر"نيز در تازه ترين خبر خود از اين نوع، با درج فيش حقوقي يکي ديگر از نمايندگان، رقم ۳۲ ميليون و ۹۳۰ هزار ريال را به نمايش گذاشت.
تخلّف به روش قانوني!
اوّلين سوالي که ذهن هر خواننده اي را به خود مشغول مي کند اين است که اين همه اختلاف در حقوق و مزايا از کجا نشأت مي گيرد؟ پس قانون مديريت خدمات کشوري چه شد؟ دکتر"مهدي تقوي"اقتصاد دان و مدرّس دانشکده اقتصاد دانشگاه علّامه طباطبايي در پاسخ به اين سئوال مي گويد: بيشتر اين تفاوت حقوق ها در شرکت هاي دولتي اتفاق مي افتد زيرا در اين شرکت ها هيئت مديره وجود دارد که خود رأساً در مورد حقوق ها تصميم مي گيرد و طبيعي است که براي برخي ها رقم هاي بسيار بالايي در نظر مي گيرد.
وي اضافه مي کند: از سوي ديگر با توجه به عرضه نيروي کار و فارغ التحصيلان زياد، طبيعي است که حقوق يک کارمند يا کارگر ساده در همين شرکت هاي دولتي بسيار پايين باشد. از همين جاست که تبعيض در حقوق و مزايا شکل مي گيرد.
وي که داراي ۴۳ سال سابقه کار و بيشترين گروه در دانشگاه است، با خنده مي گويد: هم اکنون حقوق من نصف حقوق يک مدير مياني در فلان شرکت دولتي هم نيست. از وي مي پرسم آيا نظارتي بر اين گونه پرداخت ها نيست؟ دکتر تقوي در پاسخ مي گويد: در اين که نهادهاي نظارتي در اين زمينه ضعف هايي دارند شکّي نيست ولي از طرفي مديران شرکت هاي دولتي هم با اختيارات قانوني که دارند و يا با دور زدن قانون چنين کارهايي مي کنند. يعني يک تخلّف قانوني صورت گرفته است.
از وي در باره قانون مديريت خدمات کشوري مي پرسم. اين اقتصاددان در پاسخ مي گويد: آن قوانين فقط در ادارات و سازمان هاي دولتي نفوذ دارد آن هم نه به طور کامل. پس زياد به آن توجه نکنيد.
ولي چنين روندي چه تبعاتي دارد؟ دکتر تقوي در پاسخ اين سئوال، مي گويد: شايد بدترين اثر تعيين درآمد و پاداش هاي هنگفت براي برخي صاحب منصبان و متصديان امور حکومتي و دولتي، اين باشد که اين کار به طور سلسله وار در همه سطوح مديريتي و کارمندي توقع و انتظار ايجاد مي کند. اين اتفاق پيش از اين هم افتاده. به اين ترتيب که ابتدا حقوق کارمندان نهاد رياست جمهوري به شکل جهشي افزايش داده شد. بعد نوبت کارکنان سازمان مديريت و برنامه ريزي شد که ناگهان دريافتي شان ۲ تا ۳ برابر اضافه شود و اين وضع حداقل براي مديران مياني به همه شرکت ها و نهادهاي دولتي تسرّي پيدا کرد.
وي اضافه مي کند: نتيجه آن که در دولت هاي گذشته بخش عمده اي از بودجه عمومي کشور صرف پرداخت حقوق و مزايا و پاداش مديران و کارکنان دولتي مي شد و به تدريج دستگاه هاي دولتي اجازه مي يافتند از ديگر رديف هاي بودجه خود بردارند و صرف پرداخت حقوق و مزايا کنند. در اين فرآيند، البته کساني که قبلاً وضع دريافتي نسبتاً بهتري داشتند، بيکار ننشستند. مديران شرکت نفت نمونه روشن اين بخش کارکنان دولت هستند که همواره از رفاه و مزاياي فوق العاده اي برخوردار بوده اند و در جريان مسابقه رشد مزايا و پاداش ها چنان پيش رفتند که بر اساس شنيده ها، در سال ۱۳۸۴ دريافتي ماهانه معاون وقت وزير نفت رقم ۱۰ ميليون تومان در ماه را هم پشت سر گذاشت . نتيجه اين وضع هم مشخص است؛ کسر بودجه جاري روز افزون دولت و اعتراض فزاينده گروه ها و حقوق بگيراني که در مسابقه افزايش دريافتي عقب مانده بودند يعني پرستاران و معلمان.
وي يادآوري مي کند: ترديدي نيست که متخصص هاي تحت استخدام دولت از آن جا که به عموم خدمت مي دهند، بايد از ميان بهترين نيروهاي کشور دستچين شوند و حقوق و مزاياي عالي دريافت کنند. اما حوزه مسئوليت و کار حکومتي با حوزه متخصصان حقوق بگير دولتي در نظام اسلامي از نظر توقع تامين مالي از بيت المال، تفاوتي ماهوي دارد. در نظام اقتصاد اسلامي، مسئول دولتي و حکومتي از راه مواجب بگيري بيت المال و يا خداي نکرده سوء استفاده شخصي از منصب حکومتي نبايد به دنبال رفاه و ثروت باشد.
با اين اوصاف بهترين کاري که مي توان کرد چيست؟ اين اقتصاد دان مي گويد: شايد بهترين کار اين باشد که هماهنگ با بهبود کمّي و کيفي نظارت ها و بازرسي ها در شرکت هاي دولتي و دستگاه هاي دولتي، هر چه زودتر شرکت هاي دولتي به بخش خصوصي واگذار شود.
جيب برخي ها به جاي خزانه
ولي آيا مديران شرکت هاي دولتي مجازند سود يا دارايي هاي اين شرکت ها را به عنوان حقوق هاي نا متعارف هزينه کنند؟ آيا اين هزينه ها از بيت المال نيست؟"قاضي زاده"سخنگوي کميسيون اجتماعي مجلس در پاسخ به اين سئوال مي گويد: در واقع درآمدهاي شرکت هاي دولتي بايد به خزانه برود ولي با حقوق هاي ميليوني سر از جيب برخي مديران در مي آورد و متأسفانه براي اين کار مجوّز قانوني نيز دارند و از قوانين موجود به نفع خودشان بهره برداري مي کنند.
ولي قانون گذاران که اين را مي دانند چرا کاري نمي کنند؟ قاضي زاده مي گويد: قانون مديريت خدمات کشوري براي همين به تصويب رسيد. در دستگاه ها و اداره هاي دولتي نيز تا حدّ زيادي خوب اجرا شد ولي شرکت هاي دولتي قانون را دور مي زنند و به روشي ديگر عمل مي کنند.
وي توضيح مي دهد: هم اکنون در وزارت خانه ها و اداره هاي دولتي تفاوت حقوق آن چناني ديده نمي شود. به اين دليل که قانون مديريت خدمات کشوري در حال اجراست و ديوان محاسبات هم نظارت خوبي بر کارها دارد ولي بايد تکليف شرکت هاي دولتي را روشن کرد. منظور سخنگوي کميسيون اجتماعي مجلس از روشن کردن تکليف شرکت هاي دولتي چيست؟ قاضي زاده مي گويد: يعني به جاي وضع قانون جديد بايد در جهت خصوصي سازي واقعي شرکت هاي دولتي حرکت کرد تا از بيت المال اين گونه سوء استفاده نشود.
از ساده زيستي تا . . .
در اين بين هستند کارشناساني که هنوز يادشان نرفته ساده زيستي هاي مديران اوايل انقلاب و الگوي زندگي خالصانه و صادقانه آن ها را. "م- پاکبازي"کارشناس مسئول نيروي انساني يکي از دستگاه هاي دولتي و مدرّس مديريت دولتي در دانشگاه پيام نور از آن جمله است. وي در اين باره مي گويد: با شروع دوره سازندگي، ساده زيستي مسئولان به شکل محسوسي تغيير کرد و اين روحيه و فرهنگ مديريت در دولت هاي بعدي نيز پي گيري شد و نتيجه آن، ظهور طبقه جديدي از مديران ارشد دولتي با تيپولوژي مشخص در جامعه ايران بود. مرداني ساکن در ويلاها يا آپارتمان هاي لوکس شمال شهر و دريافت کننده حقوق هاي بالا و پاداش هاي چند ده ميليون توماني در سال و ... اين وضع به جايي رسيد که بسياري از مديران دولتي در فصل بودجه يا در فصل تعيين پاداش هيئت مديره شرکت هاي دولتي در تير يا اسفند هر سال، براي افزايش حقوق و مزاياي خود به تکاپو مي افتادند.
وي مي گويد: کساني که معتقدند مدير ارشد دولتي بايد در رفاه و تجمل باشد و حقوق و پاداش هاي کلان، حق آن هاست، بايد به ياد بياورند که در نظام اسلامي، کار حکومتي و مسئوليت دولتي، طعمه نيست، بلکه امانتي بر گردن مسئولان و مديران است. کساني که رسيدن به صندلي مجلس يا پست هاي بالاي دولتي را فرصتي براي رسيدن به رفاه، مال اندوزي و بستن بار دنيوي خود مي دانند، بايد بدانند که در نظام جمهوري اسلامي راه رسيدن به رفاه و تجمل دنيا، کسب و کار خصوصي است نه مسئوليت دولتي. اگر هم تا کنون برخي دولت مردان و مسئولان توانسته اند با تعيين حقوق هاي هنگفت براي خود به مکنت و ثروتي برسند، به بيت المال و اعتماد ملت خيانت کرده اند.
"پاکبازي" متذکر مي شود: درست است که مسئولان نبايد دغدغه معيشت داشته باشند، اما ثروتمند شدن مسئولان آن هم در سايه انحصار و نبود نظارت صحيح، با مباني نظام اسلامي سازگار نيست. الگوي نظام اسلامي، حضرت علي (ع) است که به محض رسيدن به مسئوليت حکومتي، ميزان رفاه و زندگي خود را به ميزان فقيرترين مردم تحت مسئوليتش تنزل داد و به هنگام کار شخصي، چراغ بيت المال را خاموش مي کرد.
وي در پاسخ برخي ها که ادّعا مي کنند شغل و سمت بعضي مديران بسيار حسّاس است و به همين دليل حقوق و پاداش بسيار بالا حق آن هاست، مي گويد:کساني که چنين استدلالي را مي پسندند بايد بگويند چه شغل هايي حساس اند؟ شغل معلمي حساس نيست؟ شغل پليس ها چطور؟ يا پرستاران؟ اگر معيار پرداخت حقوق هاي بيشتر به مشاغل حساس باشد، معلم ها، پليس ها و پرستاران که شغل هاي بسيار حساس تري دارند. وي درباره پيامدهاي چنين رفتارهايي مي گويد: شايد بدترين اثر تعيين درآمدهاي هنگفت براي برخي صاحب منصبان و متصديان امور حکومتي و دولتي، اين باشد که اين کار سلسله وار در سطوح مديريتي و کارمندي توقع و انتظار ايجاد مي کند. در اين فرآيند، البته کساني هم که قبلاً وضع دريافتي نسبتاً بهتري داشته اند، بيکار نمي نشينند. اين دقيقا حالتي است که اکنون با آن مواجه ايم.
اگر بودجه و درآمد دستگاه ها و شرکت هاي دولتي بيت المال نيست پس چيست؟ و اگر بيت المال است چگونه با عنوان حقوق کلان و غير قابل توجيه سر از جيب برخي افراد و مديران دولتي در مي آورد در حالي که ديگر کارکنان همان دستگاه يا شرکت به نان شب خود نيز محتاج اند؟
* بازنشر از خراسان-نقل از سایت الف
جنجال رسانه ای بر سر لغو یا ادامه اجرای طرح شبنم ادامه دارد. آقای نعمت زاده در برنامه پایش اعلام کردند که شبنم به قاچاق رسمیت داده است و باید جمع شود، اما برخی نهادهای دیگر همانند سازمان تعزیرات حکومتی بر ادامه طرح شبنم اصرار می ورزند. مجلس نیز وارد عمل شده و از وزیر در مورد حذف طرح های شبنم و ایران کد توضیح خواسته است.
نظام شناسه گذاری یکتای کالا که در قالب طرح «اصالت و سلامت» در سال ۸۸ در وزارت بهداشت و طرح شبنم در سال ۸۹ در وزارت صنعت کلید خورد، برای مبارزه با قاچاق کالا در سطح عرضه طراحی شده است. با بررسی این دو طرح که با محوریت ستاد قاچاق انجام میشد، درمی یابیم که طرح «اصالت و سلامت» یکی از موفق ترین طرحهای کشور بوده و اجرای آن هیچ حاشیهای نداشته است و برچسبهای «اصالت و سلامت» به هیچ عنوان به صورت خارج از شبکه الصاق نشده است؛ تاکنون بیش از ۶۰۰ میلیون برچسب در وزارت بهداشت الصاق شده است.
بنابر گزارش های رسیده، در وزارت صنعت، طرح شبنم از همان ابتدای شروع، دچار حاشیههای مضاعفی شد و برچسبهای آن در خارج از شبکه الصاق گردید که اطلاعات آن هم دقیق نبود. در این خصوص مرکز پژوهش های مجلس وارد عمل شده و گزارشی ساختار یافته منتشر کرد. مخالفتها با ادامه اجرای طرح شبنم به حدی تشدید شد که برخی از اصناف و اتحادیه ها با تمام قوا در مقابل ادامه اجرای آن ایستادند و با اعتراض رو به رشد اصناف، محمدرضا نعمت زاده وزیر صنعت، معدن و تجارت دستور توقف اجرای آنرا صادر کردند.
چرا طرح شبنم در وزارت بهداشت موفق ولی در وزارت صنعت ناموفق بوده است؟ در بررسی تطبیقی اجرای طرح در دو وزارتخانه به نتایج جالبی برخورد خواهیم کرد ؛ چرا که مشابه طرح شبنم در سازمان غذاودارو با عنوان «طرح ملی اصالت و سلامت» از سال ۸۸ به خوبی پیاده سازی شده و نتایج مطلوبی نیز در این خصوص حاصل شده است.
مهمترین دلیل بروز مشکلات در طرح شبنم، عدم جداسازی سیاست گذاری از اجرا بوده است؛ بدین معنی که اجرای طرح شبنم بدون طی تشریفات قانونی به «شرکت خدمات انفورماتیک راهبر» سپرده شده است که هم مجری است و هم سیاست گذار و وزارت صنعت در خصوص اجرای طرح شبنم ساختار مناسبی را پیش بینی نکرده است. ایجاد این انحصار در وزارت صنعت با دور زدن قانون برگزاری مناقصات، باعث شد که طرح شبنم مطابق با سلیقه های این شرکت خصوصی پیش برود و اعتراض ها هم در این خصوص نتیجه ای دربرنداشت. با اجرای موفقیت آمیز «طرح اصالت و سلامت» در سازمان غذاودارو تجربیات مناسبی در تدوین نقشه راه چنین طرحی موجود بود، که به دلیل اصرار مسئولین شبنم در وزارت صنعت بر روی واگذاری سیاست گذاری به شرکت مذکور که یک شرکت دولتی خصوصی شده است، این طرح با مشکلاتی رو به رو شد.
می توان گفت طرح شبنم یا همان طرح اصالت در سازمان غذاودارو، مورد نیاز کشور بوده و نباید بهانه های مختلف کنار گذاشته شود. در سازمان غذاودارو برای اجرای طرح به ۷ شرکت مجوز داده شده است، اما این سوال همواره در اذهان باقی ماند که چرا وزارت صنعت ساختار مناسبی را در این خصوص پیش بینی نمی کند و چرا این شرکت به این میزان در پروژه های IT وزارت صنعت برش دارد؛ چنین ساختاری در سازمان غذاودارو با عنوان «کمیته اصالت و سلامت» به انجام وظیفه می پردازد و به شرکت های مجری مجوز داده و آنها را مدیریت می کند که گویا اخیراً سامانه مرکزی آن هم طراحی شده است.
به نظر می رسد چنانچه وزارت صنعت در مورد «شرکت خدمات انفورماتیک راهبر» که مجری انحصاری طرح شبنم است، قاطعیت کافی به خرج دهد و این شرکت را از سیاست گذاری طرح شبنم خارج کند، شرکتی که خود البته اجرای پروژه را به شرکت تعاونی کارآفرینان همکار امین ناجا (کانون بازنشتگان ناجا) سپرده است، مشکلات طرح شبنم در کوتاه مدت حل خواهد شد. همچنان که در سازمان غذاودارو طرح مشابه با شبنم با موفقیت اجرا شده و می شود و هیچ تخلف عدیدهای در این خصوص در سازمان غذاودارو گزارش نشده است. بنابراین، با توجه به موفقیت روز افزون طرح مشابه با شبنم در سازمان غذاودارو، باید ساختار طرح شبنم اصلاح شود.
نکات دیگری نیز در این مورد قابل ذکر است، به عنوان مثال:
• عدم رعایت تناسب میان نوع کالا و هزینه پرداخت شده برای دریافت برچسب. برای مثال برای یک واحد کالای کم ارزش نیز همان ۹۵ تومانی دریافت می شود که برای یک واحد کالای با هزار برابر ارزش واحد بیشتر.
• اساساً و از نگاه ادبیات مدیریت بخش عمومی، چرا حاکمیت برای اقدامی که جزو وظایف آن در قبال دریافت مالیات و ... به شمار می رود، افراد را ناچار به پرداخت پول می کند. این همان سوالی است که در مورد برخی اقدامات دیگر نیز قابل طرح است. مثلا اینکه چرا باید شهروندان یک جامعه به خاطر صدور شناسنامه یا سرویس های این چنینی که جزو وظایف حاکمیتی به شمار می روند، ناچار به پرداخت پول باشند. البته برچسب های طرح شبنم کاملاً در این چارچوب قرار نمی گیرند، اما حداقل این سوال قابل طرح است که چرا واردکننده قانونی باید علاوه بر تعرفه و مالیات و عوارض و... برای هر واحد کالا و برای چسباندن یک برگ کاغذ شناسایی مقداری پول که البته در تیراژ زیاد چندان اندک نیست، نیز بپردازد.
• به فرض عدم منع قانونی دریافت وجوه در این طرح، چرا پول های پرداختی برای دریافت برچسب شبنم به جای اینکه به حساب خزانه دولت یا حساب معین دولتی دیگری واریز شود باید به حسابی که به نام یک شرکت خصوصی باز شده، واریز شود.
با این تفاسیر ریشه بروز مشکلات در طرح شبنم اصلاح ساختار معیوب آن است نه اینکه چنین طرحی که شفافیت نظام توزیع را نشانه رفته است، کنار گذاشته شود. با کنار گذاشته شدن این طرح، امیدها جهت کنترل واردات کالاهای نهایی و قاچاق از بین می رود. برای اصلاح طرح شبنم پیشنهاد می شود که سیاست گذاری از اجرا تفکیک شود؛ یعنی سیاست گذاری طرح شبنم به مرکز ملی شماره گذاری کالا و خدمات منتقل شده و در اجرا نیز چندین شرکت خصوصی با رعایت قانون مناقصات با یکدیگر رقابت کنند.
تورم ۴۰ درصدی، نقدینگی حدود ۵۰۰ هزار میلیارد تومانی و کسری ۱۱۰ هزار میلیارد تومانی بودجه در کنار وجود چند نرخ برای ارز در اقتصاد، از مشکلاتی است که دولت تدبیر و امید با آن روبهروست و وعده داده که در برنامهای صد روزه، اقداماتی انجام دهد تا اقتصاد از رکود تورمی بیرون آمده و وضعیت زندگی مردم بهبود یابد.
به گزارش «تابناک»، در این راستا، دولت در بخشنامه بودجه سال ۹۳ بر پایه قانون برنامه پنجم به دنبال تک نرخی شدن ارز است؛ اما آن گونه که رئیس کل بانک مرکزی اعلام کرده، زمان برای اظهارنظر درباره این که نرخ ارز چقدر باید باشد، مناسب نیست.
غلامعلی جعفرزاده امینآبادی در این باره گفت: چیزی که در این سیوچهار سال مردم ما را عذاب داده، بیثباتیها، نرخها و مصوبات از یک سو و رانت و فساد از سوی دیگر است. میتوان با قاطعیت گفت، یکی از عوامل و چه بسا تنهاترین عامل این فسادها، چند نرخی بودن ارز است. شاید بپرسید چرا اینچنین درباره موضوعی با این قاطعیت سخن میگویید، حال آن که تاکنون تصمیمی در این باره گرفته نشده است!
به دلیل وجود مافیای بزرگ رانتخوار که به هزار و یک دلیل، مانع این کار میشوند. ما اعضای کمیسیون برنامه و بودجه، دیوان محاسبات کشور و... با قاطعیت تمام ایستادهایم که بودجه ۹۳ را تکنرخی بنویسیم تا این همه مفسدهای که در بازار ارز وجود دارد، جمع و ارز تک نرخی شود و بازار به ثبات برسد.
این عضو کمیسیون برنامه و بودجه در پاسخ به این که آیا با تک نرخی شدن ارز همه مشکلات حل خواهد شد، گفت: یک سونامی خواهیم داشت. کسانی که تاکنون از قبل ارز دولتی میخوردند و الان متضرر میشوند، یک سونامی بزرگ به بازار وارد خواهند کرد؛ اما اگر دولت بیندیشد، اثرات ضربه این سونامی را کاهش خواهد داد.
وی اظهار داشت: نمیتوان حتی یک کالا را نام برد که با ارز دولتی وارد شده و به قیمت دولتی به دست مردم رسیده باشد. هنگامی که دلار به ۳۰۰۰ تومان رسیده بود، با ارز ۱۲۲۶ چندین هزار دلار کالا وارد شد؛ اما نمیتوان کالایی را پیدا کرد که با قیمت تمام شده ۱۲۲۶ به دست مردم رسیده باشد؛ با ارز دولتی آمد اما با ارز آزاد به دست مردم رسید.
درخواست این نماینده رشت این بود: خواهش من این است که اصحاب رسانه به مجموعه اقتصادی مجلس، اعم از کمیسیون اقتصادی، برنامه و بودجه و سایر کمیسیونها کمک کند و فشار بیاورند تا ارز تک نرخی شود و از قیمت پایین ارز دولتی سوءاستفاده نشود.
وی افزود: شاید این پرسش پیش بیاید که اگر ارز تک نرخی شود در بحث دارو چه خواهیم کرد؟ پاسخ من این است که سوبسید و یارانه را به مصرفکننده و بیماران پرداخت کنید و به جای این که اول راه یک قالب یخ بدهیم، در طول مسیر کوچک شود و در پایان راه، چیزی به مصرف کننده نرسد، این را از همان آغاز به مصرفکننده بدهیم تا از مزایای سوبسید و یارانه استفاده کند.
این نماینده در پاسخ به این که چه کسانی مافیای ارز هستند، گفت: نمیتوان از کسی نام برد، ولی کسانی که هماکنون مخالف تک نرخی کردن ارز هستند، عمدتا عدهای خاص هستند که از قبل سیستم موجود بهره میبرند و نمیگذارند که به جیب مردم برود.
جعفرزاده با تأکید بر لزوم ورود دولت به تأمین داروهای خاص گفت: اکنون برداشت اشتباهی در کشور به وجود آمده که دولت باید از همه کارها دست بردارد و به امور حاکمیتی بپردازد؛ این گونه نیست و باید در موارد خاص ورود کرده و تصدیگری کرد.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان این که ما جزو ده قدرت برتر دنیا و اولین قدرت نظامی منطقه هستیم، گفت: ایران نخستین کشوری است که استقلال را به معنای واقعی در منطقه خاورمیانه، پیشگامی و پیشتازی کرده است.
به گزارش «تابناک»، محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در گفتوگوی ویژه خبری شبکه دوم سیما به تشریح و بررسی ابعاد سالروز یومالله ۱۳ آبان پرداخت.
وی ضمن تسلیت به مناسبت فرا رسیدن محرم حسینی تصریح کرد: انقلاب ما حسینی بوده و اگر ایستادگی امام حسین (ع) در کربلا نبود، ما هم امروز نمیتوانستیم روی پای خود بایستیم.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام اضافه کرد: همزمانی ۱۳ آبان با فرا رسیدن محرم حسینی تقارن خوبی است و این دو حادثه معنادار است.
رضایی تصریح کرد: ملت ایران یک ملت بسیار منطقی، مؤدب، شریف و غیر ماجراجوست و همیشه از موضع انصاف برخورد کرده است.
وی ادامه داد: ایران اسلامی با گذشت سی و چند سال از انقلاب به رغم اینکه به خاکش حمله شده اما به هیچ کشوری حمله نکرده و با اینکه در معرض ترور قرار گرفته، هیچ وقت دست به ترور نزده است.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با تأکید بر اینکه ایران اسلامی همواره از مقاومت حمایت کرده است، گفت: ما از مقاومت در برابر اشغالگری علیه اسرائیل و صدام حمایت کردیم؛ بنابراین، باید دید یک ملت شریف مثل ایران چرا این همه بر استکبارستیزی اصرار دارد.
رضایی بر این باور است که استکبار ستیزی ملت ایران از ۱۳ آبان سال ۵۸ به بعد پرچمش بیش از گذشته به اهتزاز درآمده و تکمیلکننده انقلاب بوده است.
وی خاطرنشان کرد: از ۲۲ بهمن تا ۱۳ آبان ۵۸ حوادثی در ایران اتفاق افتاد که آمریکاییها در آن دخالت داشتند و همه چیز حکایت از این داشت که آمریکاییها دستبردار نیستند و در این موقع لازم بود که یک اقدام انقلابی شود که شد.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: ایران نخستین کشوری است که استقلال را به معنای واقعی در منطقه خاورمیانه، پیشگامی و پیشتازی کرده است.
رضایی با طرح این که آیا پس از ۱۳ آبان سال ۵۷ آمریکاییها سر عقل آمدهاند، گفت: آخرین اقدام آمریکاییها علیه ایران همین تحریمهای ظالمانه و غیرمنطقی اقتصادی است که به خود آمریکاییها و اروپاییها نیز ضربه زده است.
وی در پاسخ به این پرسش مجری که مؤلفههای تقویت امنیت ملی و انسجام داخلی چیست، اظهار کرد: اصولاً تا پیش از انقلاب اسلامی امنیت ملی ایران بخشی از امنیت آمریکا بود و ارتش ایران بخشی از آمریکا به شمار میآمد اما این به معنای امنیت به نفع ایران نبود بلکه ایران تبدیل به یک ژاندارم منطقه شده بود.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، اضافه کرد: وقتی که ارتباط ایران با آمریکا قطع شد، همه گمان کردند که ایران دیگر نمیتواند سر پای خود بایستد؛ یکی از دلایلی که سبب شد صدام به ایران حمله کند.
رضایی خاطرنشان کرد: حمله صدام به ایران سبب بروز اتفاق مهمی همچون ورود نیروهای درونی ایران به عرصههای امنیت ملی شد؛ اگر امروز هواپیماهای ما ۱۰۰کیلومتر طی میکنند، عکس و فیلم میگیرند و یا موشکهای چندهزار کیلومتری در اختیار داریم به دلیل فعال شدن نیروی درونی ایران است.
وی ثمره بزرگ هشت سال جنگ تحمیلی را بازسازی امنیت ملی به معنای واقعی دانست و گفت: انسجام داخلی وجود رهبری و پیشرفتهای صورت گرفته در این سی و چند سال مؤلفههای امنیت ملی است.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام تأکید کرد: ما در عرصههای نظامی و سیاسی پیشرفتهای زیادی داشتیم اما در عرصه اقتصادی عقب ماندهایم؛ ما جزو ده قدرت برتر دنیا و اولین قدرت نظامی منطقه هستیم.
رضایی در مورد راهکار تحقق حماسه اقتصادی نیز گفت: ما باید از تحریمها برای شکوفایی اقتصادی استفاده کنیم مگر ما از فرصت جنگ برای بازیابی اقتدار و قدرت ملی پس از سیصد سال از زمانی که صفویه فروپاشید؛ استفاده نکردیم چرا نمیتوانیم تحریمها را تبدیل به یک فرصت کنیم؟
وی خاطرنشان کرد: تحریمهای اقتصادی در عین اینکه تهدید است، میتواند تبدیل به فرصت شود.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام اظهار کرد: تحریمهای اقتصادی هرچند ظالمانه خسارتی به ما وارد کند، به معنای این نیست که اگر فردا روز تحریمها برداشته شود ایران گلستان خواهد شد ما طی سه سال قبل میلیاردها دلار پول داشتیم، آن پولها چه شد ما اگر پنج برابر آن پولها را نیز داشتیم با وضعیت ساختار اقتصادی ایران به جایی نمیرسیدیم.
رضایی با طرح این که چرا اقتصاد ما تحریمپذیر است، اضافه کرد: اگر اقتصاد ما یک اقتصاد پیشرفتهای بود که نباید ما تحریم میشدیم، اگر ما امروز تحریمها را برداریم و دوباره پنج، شش سال بعد ما را تحریم کنند، این خوب است یا اینکه ما باید فکر اساسی برای اقتصاد کشور کنیم.
وی تأکید کرد: اقتصاد ایران باید تحریمناپذیر باشد یعنی باید کاری کنیم که اگر تحریم شدیم اقتصاد را به گونهای درست کنیم که چند سال آینده اگر باز تحریم شدیم اثری بر روی کشور ما نگذارد.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام بر همین اساس ادامه داد: آیا این اتفاق شدنی است؟ ما با مطالعه معتقدیم که این کار شدنی است. چرا ما نباید از تحریمها استفاده کنیم و یک تحرک و پویایی درونزاد در اقتصاد ایجاد نکنیم؟
رضایی با بیان این که تحریمهای داخلی بیشتر از تحریمهای خارجی است، خاطرنشان کرد: سیستمهای اداری کشور و کالاهای چینی امروز بیشتر از تحریمها به اقتصاد ایران ضربه میزند.
وی با اشاره به مفهوم اقتصاد مقاومتی اظهار داشت: ما باید بتوانیم از این تحریمها استفاده کرده و یک بازسازی اساسی در اقتصاد داشته باشیم؛ پس اقتصاد مقاومتی با دو هدف تحریمناپذیری و رفع تحریمها و خنثی کردن تحریمها و از طرف دیگر تبدیل تحریمها به یک فرصت برای شکوفایی اقتصاد کشور مطرح است.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام به ارتباط اقتصاد مقاومتی و مذاکرات پیش رو اشاره و تصریح کرد: ما معتقدیم با یک دست مذاکره و با دست دیگر اقتصاد مقاومتی یعنی با یک دست ایستادگی منطقی و با دست دیگر پیشرفت جهادی داشته باشیم.
رضایی بر همین اساس ادامه داد: این ایستادگی منطقی با پیشرفت جهادی مکمل یکدیگر هستند، زیرا چنانچه مذاکرات به نتیجه برسد یا نرسد برای ملت ایران سودمند است.
وی خاطرنشان کرد: اگر مذاکرات به نتیجه نرسد، حداقل خاصیتش این است که همه دنیا متوجه میشوند ملت ایران یک ملت منطقی و اهل مذاکره است و این بسیار مهم است. ثانیاً ملت ایران نیز متوجه خواهند شد که هیچ قصد خاصی نیست که نظام جمهوری اسلامی ایران از روابط بینالملل استفاده نکند.
رضایی با بیان اینکه افرادی در سطح روابط بینالملل هستند که مانع استقرار یک رابطه قوی و گسترده ایران و کشورهای دیگر میشوند، خاطرنشان کرد: این آگاهی انگیزه ملت ایران را برای ایستادگی و مقاومت بیشتر خواهد کرد.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان این که اگر هم مذاکرات به نتیجه برسد موانع اقتصادی، تجاری ایران برطرف میشود، اظهار داشت: اما برطرف شدن موانع کافی نیست چرا که حتی اگر تحریمها نیز لغو شود، چه برنامهای برای بیکاری، تورم و سایر مشکلات داریم در نتیجه باید در اندیشه تقویت اقتصاد مقاومتی باشیم.
رضایی با بیان اینکه اقتصاد مقاومتی برنامهای است که میتواند ملت ایران را در شرایط تحریم به شکوفایی برساند، تصریح کرد: حرف اصلی اقتصاد مقاومتی این است که ما آنقدر منابع و امکانات داخلی داریم که میتوانیم با تکیه بر توانمندی خودمان چرخش اقتصاد را آغاز نماییم.
وی با اشاره به این پیشرفتهای اقتصادی یادآور شد: طرف مقابل که پشت میز مذاکره با هیأت ایرانی است، متوجه خواهد شد که تحریمها اثر چندانی بر ملت ایران ندارد پس بهتر است از مواضع قبلی خود کوتاه بیاید.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به این نکته که ما هم باید از مذاکره برای اقتصاد مقاومتی استفاده کنیم و از سوی دیگر از اقتصاد مقاومتی نیز برای پیشرفت مقاومتی بهره جوییم خاطرنشان کرد: این دو باید به موازات یکدیگر پیش روند.
رضایی با بیان اینکه سیاست گذشته ایران تا کنون یک سیاست منطقی بوده، اظهار داشت: دشمن اگر میخواهد با ملت ایران سخن بگوید باید صداقت خود را نشان دهد.
وی با اشاره به حضور ملت ایران در راهپیمایی یومالله ۱۳ آبان افزود: این راهپیمایی نشان داد که ملت ایران بر روی ارزشها و منافع ملی خودش ایستاده است و از سوی دیگر به دنیا این را نشان داد که اگر ما در حال مذاکره هستیم، عمق این مذاکره در خیابانهای ایران است.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، با بیان اینکه ما تنها یک هیئت مذاکره کننده نداریم، تصریح کرد: افرادی که امروز در راهپیمایی شرکت کردند بخشی از هیئت مذاکرهکننده ایران در ژنو هستند. در حقیقت ظریف و روحانی نمایندگان یک تیمی هستند که از ژنو تا خیابانهای تهران امتداد دارد زیرا سیاست خارجی ایران یک سیاست بسته جناحی نیست، بلکه یک سیاست مردمی است، یعنی ملت ایران پشتیبانی دولتمردانشان هستند و دولتمردان نیز در حمایت از مردم ایران در این مذاکرات شرکت میکنند.
رضایی با بیان اینکه این راهپیماییها علامتهای صحیحتری را به دنیا ارسال خواهد کرد، اظهار داشت: دنیا متوجه خواهد شد که فضای ایران یک فضای ضعف و درماندگی نیست و ملت ایران از موضع ضعف مذاکره نمیکند بلکه این مذاکرات یک پشتیبانی عمیقی در خیابانهای ایران دارد و بهتر است که آنها به دنبال سوءاستفاده از مذاکرات نباشند.
وی بر همین اساس ادامه داد: ما تا قبل از انقلاب سیاست خارجی نداشتیم زیرا خوشبینی ایرانی ترکیب میشد با سوءاستفاده خارجی و اجازه نمیداد سیاست خارجی ایران شکل بگیرد اما الآن ملت ایران این حرف را میزند که ما در مذاکره و پیگیری منافع ملی جدی هستیم و اینگونه نیست که آنها بتوانند مذاکره را دال بر ضعف و سوءاستفاده بگیرند.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، با اشاره به اینکه نمونههایی چون اقتصاد مقاومتی در دنیا نیز وجود داشته است، اظهار داشت: شکلی از اقتصاد مقاومتی که در ایران به دنبال آن هستیم جدید است اما اقتصاد مقاومتی سابقه علمی و تجربی دارد برای نمونه اقتصاد انعطافپذیر نمونهای محدود از اقتصاد مقاومتی است که برای جلوگیری از انتقال شوک اقتصادی از یک کشور به کشور دیگر در علم اقتصاد تعریف شده است اما اقتصاد مقاومتی فراتر از این موضوع است چرا که در آن علاوه بر شوکهای اقتصادی تحریمهای اقتصادی نیز مورد توجه قرار گرفته است.
رضایی مشارکت گسترده مردم در اقتصاد و عدم وابستگی به نفت را از مؤلفههای اساسی اقتصاد مقاومتی نام برد و در بازتعریف این مؤلفهها اظهار داشت: در مشارکت گسترده مردم در اقتصاد به کسب و کارهای خانگی و مردمی کردن فراگیر اقتصاد توجه میشود و از سوی دیگر بیش از ۲۰ سال است که اقتصاد ایران به نفت وابسته است و عملاً ساختمان قطور اقتصاد ایران فقط بر روی یک ستون به نام نفت بنا شده است که باید در کنار نفت ستونهای دیگری نظیر گردشگری، توریست، کشاورزی، ژئوپلیتیک ایران، ظرفیت همسایگان ایران، ظرفیت دانش و تبدیل اقتصاد کشور به اقتصاد داناییمحور نیز باید مورد توجه قرار بگیرد.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه با اشاره به مشکل اشتغال در ایران خاطرنشان کرد: برای حل این مشکل باید کارهای کلان ملی از یک سو و خرد و جزئی از سوی دیگر صورت پذیرد.
رضایی با بیان اینکه در کارهای کلان ملی فراهم نمودن محیط کسب و کار مناسب برای ملت یکی از مؤلفههای اساسی است، ادامه داد: در کارهای خرد و جزئی نیز باید به دنبال تقویت نظام آموزشی از یک سو و از سوی دیگر مجهز نمودن کارخانجات سنتی و قدیمی باشیم.
وی بر همین اساس اظهار داشت: با یک حرکت جهادی و علمی بسیاری از این مسائل حل خواهد شد.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، با اشاره به حضور هیئت مذاکره کننده در ژنو متذکر شد: ما باید موقعیت خودمان را نسبت به مذاکرات تحلیل کنیم و با آگاهی کامل نسبت به این موقعیت در مذاکرات حاضر شویم چرا که ملت ایران ملت دیروز نیست و در ابعاد سیاسی امنیتی و دفاعی به جایگاه بالاتری از گذشته دست یافتهایم.
رضایی متذکر شد: ایران امروز یک ایران منطقهای است زیرا مشکلات عدیده منطقه مانند سوریه، عراق، لبنان، فلسطین و بحریم بدون ایران حل نخواهد شد. در نتیجه دیپلماسی باید بر طبق یک اصول معینی به جلو حرکت نماید و دوستان مذاکره کننده که نیروهای انقلاب هستند باید این موقعیت را درک نمایند.
وی با اشاره به محرمانه ماندن مذاکرات صورت گرفته بین ایران و گروه ۱+۵ اظهار داشت: هرچند گاهی محرمانه ماندن روند مذاکرات منافعی را در پیش خواهد داشت اما قسمتهایی را نیز باید برای مردم بازگو کنیم تا تبلیغات سوء بر روی ملت اثر نگذارد.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه ما در مذاکرات پیش رو جدی هستیم و تاکتیکی برخورد نمیکنیم خاطرنشان کرد: هرچند آمریکاییها نگاه تاکتیکی به این مذاکرات دارند اما ملت ایران با اتکا به توانمندی خودش اقتصادش را فعال خواهد کرد.
رضایی با بیان اینکه امروز ایران چهارراه دنیاست ادامه داد: قدرتهای دنیا بدون حضور ایران نمیتوانند کارهایشان را جلو ببرند.
وی بر همین اساس ادامه داد: مسأله بعدی ارتباط ایران با عراق و سوریه و خطی است که تا ساحل مدیترانه ادامه پیدا کرده است و از طریق افغانستان نیز با چین ارتباط داریم در نتیجه چهار کشور هستیم که مدیترانه را به مرز چین متصل کردهایم.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، با بیان اینکه امروز قلب دنیا بر روی این چهار کشور قرار دارد تصریح کرد: هر قدرتی که در این چهار کشور تسلط داشته باشد میتواند بر بسیاری از کشورهای دیگر حکومت پیدا کند.
رضایی با بیان این سؤال که چرا در ۱۰ سال گذشته همه حوادث دنیا در افغانستان، عراق، سوریه و یا تحریمهای ظالمانه علیه ملت ایران بوده است خاطرنشان کرد: چون آمریکاییها به این نتیجه رسیده است که اگر این چهار کشور را در اختیار داشته باشند بر همه دنیا مسلط خواهند شد.
وی بر همین اساس ادامه داد: اکنون ایران در میان این چهار کشور قرار دارد اما مسئلهای که وجود دارد این است که متأسفانه ما نمیتوانیم از این ظرفیت در ابعاد سیاسی و اقتصادی به خوبی بهرهبرداری نماییم.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، با اشاره به ارتباط ایران با عراق، سوریه، فلسطین، لبان، افغانستان متذکر شد: متأسفانه این ارتباطات بیشتر از آنکه اقتصادی باشد سیاسی است چرا در این مدت نتوانستیم یک تجارت قوی داشته باشیم که ترکیه بیشتر از ما با این کشورها ارتباط اقتصادی نداشته باشد.
رضایی با بیان اینکه ما با این چهار کشور پیوند دوستی داریم اما ترکیه از لحاظ اقتصادی بیشتر از ایران با این کشورها ارتباط دارد، متذکر شد: ما اگر از این ارتباط استفاده نماییم سایر کشورها هستند که به فکر برقراری رابطه و مذاکره با ایران خواهند افتاد.
وی با اشاره به تغییر لحن سران آمریکایی در قبال ایران خاطرنشان کرد: برخی از این تغییر لحنها صادقانه است اما برخی دیگر نیز فریبکارانه و از موضع ضعف است. آن لحنهایی که صادقانه است یعنی به این نتیجه رسیدهاند که در جمهوری اسلامی ایران دموکراسی وجود دارد و خیلی از کشورها به آن اعتراف میکنند و بر اساس آن لحن خود را به صورت صادقانه با ایران تغییر دادهاند اما برخی دیگر از کشورها در موضع ضعف هستند و از این موضع با لحن فریبکارانه با ملت ایران سخن میگویند.
وی با طرح این پرسش که آیا پشت این لحن آرامی که آمریکاییها دارند، صداقت وجود دارد یا خیر، اظهار کرد: بار دیگر ملت ایران برای چندمینبار این امتحان را از آمریکا و بسیاری از کشورها میکند و ما امیدواریم که حداقل نمره متوسط را بگیرند و نشان دهند که صداقت دارند.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام افزود: ملت ایران اگر از کشوری صداقت ببیند با آنها همراهی خوبی خواهد کرد اما اگر احساس کند که آنها میخواهند سواستفاده کنند، میایستد و کوتاه نمیآید.
رضایی در پاسخ به این پرسش که چگونه ایران باید بتواند از این حالت تقابل خارج شود، گفت: شما به نقطه خوبی در مورد «تینک تنک» اشاره کردید؛ بنابراین یکی از مشکلات ما این است که علیرغم اینکه طرفداران بسیار زیادی در خود آمریکا داریم اما لابیای از سوی ما در آنجا صورت نمیگیرد در حالی که عربستان سعودی سالانه ۸۰۰ میلیون دلار و اسرائیل ۲ میلیارد دلار برای لابیهای خود در آمریکا هزینه میکنند.
وی ادامه داد: بسیاری از سناتورها و دولتمردان آمریکا در این لابیها شرکت داده میشوند و ما نیز مسلمانها و طرفداران بسیاری از خود آمریکاییها و حتی از ملتهای دیگر داریم اما از این ظرفیتها استفاده نمیکنیم. پس عدم استفاده از لابیها و تینگ تنگها یکی از مشکلات ما است.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه مسأله اساسی وادی چالش ما با آمریکا یک مبارزه تمدنی بین اسلام و غرب است، گفت: حتی اگر همین امروز همه مناقشات سیاسی ایران با آمریکا تمام شود شخصی که بعد از آقای اوباما رئیس جمهور شود آیا دولتش بر روی همین پاشنه میگردد یا خیر.
رضایی به ماجرای یاسر عرفات اشاره و تصریح کرد: مگر یاسر عرفات به واشنگتن نرفت و همه سازمان و بخش فلسطین را در جریان بحثهای آقای کلینتون قرار نداد اما چه بلایی سرش آوردند.
وی افزود: ترکیه از سالهای طولانی گذشته به دنبال عضویت در اتحادیه اروپا است و هر کاری که آنها میخواهند را انجام میدهد؛ این تیم جدید آقای اردوغان مقداری اسلامگرایی را شروع کرد بعد از شکستهای پیدر پی لائیکهای ترکیه به دلیل عدم راهیابی به اتحادیه اروپا بود.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام تأکید کرد: پشت این وادی سیاست یک مسائل تمدنی است و دکترینهای وجود دارد که علیرغم اینکه شخصی مانند اوباما نرمشهایی را انجام دهد اما دولت بعدی زیر همه مذاکرات خواهد زد.
رضایی اضافه کرد: معلوم نیست اگر همین امشب با اوباما به نتیجه برسیم رئیس جمهوری بعدی پایبندی به این نتایج باشد. بنابراین اینها بحث مهمی است و ما باید همه این مسائل را رعایت کنیم.
وی تأکید کرد: این سخنان من به این معنی نیست که ما در مذاکرات جدی نباشیم و یا از تیم مذاکره کننده حمایت نکنیم، خیر این افراد نیروهای دلسوز هستند و مأموریت سختی بر دوش دارند و ملت ایران نیز از این تیم حمایت کرده و خواهد کرد و به دستاوردی در این مذاکرات خواهیم رسید.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام تأکید کرد: باید توجه کنیم که این نیروهای پشتصحنهای که اکنون در حال مقابله هستند نمیخواهند ملت ایران پیشرفت کند چون میگویند یک ایران قدرتمند در شمال خلیج فارس حتی اگر فردی مثل شاهنشاه سابق نیز در رأس آن باشد باز ضرر میکنیم.
رضایی با بیان اینکه ما باید مذاکرات را جدی پیگیری کنیم، گفت: باید از تاکتیکهایی استفاده کنیم که در عین حالی که از ضعف طرف مقابل استفاده میکنیم حواسمان باشد که خطی که آنها میتوانند تا آخر جلو بیایند، کجاست. بنابراین نباید فریب بخوریم.
وی در بخش دیگر سخنان خود در پاسخ به این پرسش مجری که چه باید کرد تا این صداقت از سوی طرف غربی و آمریکاییها روشن شود، گفت: اینگونه نیست که جامعه آمریکا دربست در اختیار دولتمردان آمریکایی قرار دارد این تصور غلطی است. البته دولتمردان سعی دارند با استفاده از رسانههای خود یک همراستایی ایجاد کنند اما هرگاه ما وارد جامعه آمریکا شدیم میبینیم که امکانات فراوانی برای ملت ایران وجود دارد.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام خاطرنشان کرد: سیاست جمهوری اسلامی سیاستی است که در آن هیچگاه بنابراین نبوده که آمریکاییها تغییر نخواهند کرد اتفاقاً ما علائم تغییر را میبینم یعنی احساس میکنیم آمریکاییها علیرغم میل دولتمردان خود به سمت آدم شدن حرکت میکنند که جنبش والاستریت یک نمونه از آن است.
رضایی با اشاره به شعار «تغییر اوباما» که در رقابتهای ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا مطرح کرد، گفت: آقای اوباما با شعار تغییر آمد اما نتوانست یا نخواست این تغییر را به معنی واقعی کلمه تحقق بخشد اما اقبال جامعه آمریکا به سمت ایشان بیانگر این بود که اینجامعه واقعاً تغییر میخواهد.
وی ادامه داد: رفتار ملت ایران در صورت تغییر آمریکا با آنان عوض خواهد شد البته آمریکاییها میتوانند از چیزهایی کوچک شروع کنند به عنوان مثال آمریکا داراییهای ایران را آزاد کند و تحریمها را بردارد.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام تأکید کرد: آمریکا یک قدم بردارد و ببنید آیا ملت ایران به یک قدم آنها پاسخ میدهد یا خیر؛ این اصلاً نیازی به مذاکره و ارتباط ندارد چرا که آمریکاییها اگر یک گام جلو بیایند خواهند دید که ملت ایران به آن پاسخ خواهد داد.
رضایی با تأکید براینکه ما در برخی از موارد جلو آمدیم اما آمریکاییها به گام ما پاسخی ندادند، تصریح کرد: آزاد کردن گروگانهای آمریکایی در لبنان، مسئله افغانستان و مسأله امنیت در عراق با همکاری ایران صورت گرفت اما آمریکاییها به هیچوجه حرکتی از خود نشان ندادند بنابراین آمریکا اگر بخواهد صداقتی از خود نشان دهد این گامها میتواند یک گام کوچک باشد.
وی تأکید کرد: دولت جمهوری اسلامی در مذاکرات جدی است بنابراین آمریکاییها کاری که با خاتمی کردند با روحانی نکنند.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام به اظهارات جک استرو وزیر خارجه وقت انگلیس اشاره و اظهار کرد: آقای جک استرو حرف خوبی زد و گفت که ما مسأله هستهای با ایران را حل میکردیم اما آمریکا فرش قرمز را از زیر پای آقای خاتمی کشید و این به معنای است که آمریکاییها از روحیات انساندوستانه آقای خاتمی سواستفاده کردند.
رضایی در پایان گفت که آمریکا تاکنون هیچ حرکت مثبتی انجام نداده بنابراین امروز بیاید گامی بردارد و مطمئن باشد که رفتار ایران با این حرکت عوض خواهد شد.
حسین راغفر، اقتصاددان ایرانی و استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا، دانشآموخته دانشگاه «اسکس» است. راغفر در گذشته، مدتی دروازهبان تیم ملی فوتبال ایران و نیز جوانترین رئیس فدراسیون فوتبال ایران بوده است.
* به عنوان پرسش نخست، آقای دکتر همین طور که میدانید مقداری از داراییهای ایران در چین وجود دارد و فعلا ایران نمیتواند این پولها را از چین به داخل وارد آورد. موضوع از چه قرار است؟
ــ بر پایه اخبار، قرار است چین مبالغی که در این کشور وجود دارد، به صورت خط اعتباری به ایران بازپرداخت و بعد هم شرکتهای چینی در ایران سرمایهگذاری کنند. موضوع اصلی این است که از چند سال گذشته، پروژههای ما را چینیها اجرا میکنند. مثلا در پروژه پل صدر در تهران که قرارگاه خاتم مجری آن است، بسیاری از کارگران چینی کار میکنند. این در حالی است که اصلیترین مسأله کشور ما بیکاری است.
ما برای کارگرهای چینی کار و برای تولید کنندههای روس، هندی و ترکیهای کارخانه درست کردیم. سیاستهای دولت نهم و دهم کمترین عنایتش به مسائل ملی بود. البته شاید بتوان هزاران مورد از این نمونهها را آورد. پروژههایی از این دست هزینههای هنگفتی بر کشور تحمیل کرده است؛ از جمله، هزینههای اقتصادی، فرهنگی، روحی و روانی. یک مسأله قابل تأمل و جدی است که نمیشود همه اتفاقات در چند سال اخیر، همیشه خراب باشد.
* آیا شما اطلاعاتی از جزئیات اموال ایران در کشورهای گوناگون از جمله چین دارید؟
ــ تقریبا اموال ایران در چین نزدیک سی میلیارد دلار است که در حدود ۲۲ میلیارد یورو میشود. البته این موضوعات به همین جا ختم نمیشود. مثلا قراردادی میان دو کشور ایران و چین وجود دارد که رابطه تجاری ما را با آنها رقم میزند که خیلی تأسفبار است. این موضوع چون توسط محافل رسمی مطرح نشده است، نمیتوانم اعلام کنم.
* شما علت این مشکلات را چه میدانید؟
ــ این مشکلات به علت وادادگیها به بلوک شرق از جمله روسها و چینیهاست. من فکر میکنم که ماهیت این کشورها با امریکا فرق ندارد. آن چه ماهیت استعماری و استثماری دولت امریکا را تشکیل میدهد، منافع اقتصادی این کشورهاست و ما رفتارهای خیلی مشابه را از سوی هندیها، چینیها و روسها در پروژههای متعددی دیدیم.
مثلا در مورد روسها میتوان پروژه بوشهر را نام برد. روسها بیش از بیست سال است که چندین برابر از هزینه این پروژه از ما پول گرفتهاند و هنوز هم این پروژه را کامل اجرا نکردهاند. در مورد هندیها همین امر صادق است. با این همه امتیازهای گوناگونی که به این کشور داده شده، باز هم منابع زیادی از کشور ما را بلوکه کردهاند و به ما میگویند با روپیه از ما خرید کنید. از این استثماریتر میشود؟
امریکا که خوی تجاوز کاری دارد، مگر غیر از این کار میکرده است. مگر فقط امریکا نشانهٔ استکبار است، این ماهیت قدرت در دنیاست و همه این کشورها، فرصتهایی را که میتواند شکل بگیرد، به نفع منافع ملی خودشان به کار میگیرند.
* آقای راغفر آیا راهی جز آنچه در این چند سال رفتیم، داشتیم؟
ــ ما بیشترین درآمدهای نفتی را در دو دولت نهم و دهم داشتیم. اگر یک عقلانیت در نظام تصمیم گیری دولت میبود، میتوانستیم در زمانی که رکود بزرگ جهانی و سقوط قیمت سهام شرکتهای بزرگ در فاصله زمانی ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۰ وجود داشت، بیشترین استفاده را کنیم. ما نباید منابع را اتلاف میکردیم. باید از این منابع در فرصتهای تولیدی در سایر کشورهای دنیا استفاده میکردیم. در آن دوران به علت کاهش شدید قیمت سهام در دنیا میتوانستیم سهام شرکتهای بزرگ را خریداری کنیم و امروز این سهام سرمایه کشور بود.
اگر این اتفاقات افتاده بود، شاهد نبودیم که در منابع نفتی و گازی مشترک در کشورهای همجوار سرمایهگذاری شود و امروز آنها چندین برابر از منابع مشترک استحصال کنند. شرکتهای امریکایی و اروپایی هستند که از شرایط نابسامانی که دولت گذشته پدید آورد به زیان منافع ملی ما استفاده میکنند. من در عجبم که چرا کسی در این رابطه صحبت نمیکند. علت این مسأله برای من قابل درک نیست. شاید جهتگیریهای سیاسی، علت چشم فروبستن بر این خطاهای بزرگی است که در دولت قبل شکل گرفت.
* با توجه به شرایط تحریمی، ایران نمیتواند مبادله پولی داشته باشد. به نظر شما چگونه میشود، پول ملت ایران را به کشور برگرداند؟
ــ نکته مهم این است که ما همیشه به علت شکلگیری این وضع نابسامان نمیپردازیم و به اینکه چه راه کارهایی هست، میپردازیم. آن موقع که این اتفاقات میافتاد، خیلیها گفتند که این منابع کشور را به سادگی تلف نکنید. این همه کالای بنجل چینی وارد نکنید. اینقدر وابستگی ایجاد نکنید. ولی متأسفانه گوش شنوایی نیست. امروز میپرسند باید برای این بحران پدید آمده چه کار کرد؟
به نظر من دولت قبل باید پاسخگوی مشکلاتی باشد که برای کشور به وجود آوردهاند. کشورهای مرتبط با ما با آگاهی از مشکلات کشورمان این مسائل را ایجاد میکنند. آنها میدانند که ما با محدودیت جدی منابع مالی روبهرو هستیم. در چنین شرایطی، تنها چیزی که میتواند اولاً باعث رفع تحریمها و دوما میتواند منابع ما را آزاد کند یک کلمه است؛ بازگشت اعتماد عمومی و ملی به دولت. این امر امکان پذیر نیست مگر اینکه ما فرصتها ی لازم را برای حضور بخش خصوصی و بازسازی اعتماد مردم فراهم کنیم. متأسفانه همین الان ما نشانههایی که میبینیم بسیار متناقض است.
* چه اقداماتی برای بازگشت اعتماد وجود دارد؟
ــ باید دید چه الزامات و نیازهایی برای بازگرداندن اعتماد وجود دارد. بیشتر این جوانهایی که فارغ التحصیل میشوند یا آرزو دارند که از کشور خارج شوند یا از کشور خارج شدهاند. این امور را باید بازسازی کرد. جوانها باید به آینده کشور امیدوار باشند و خودشان را سهیم بدانند. این موضوع باعث میشود که مردم یکپارچه پشت دولت بایستند. ما این تجربه را قبلا در زمان جنگ داشتیم. در آن دوران وضع کشور بسیار بدتر بود. ما با شرایط تحریم جنگ، کمبود درآمدها روبهرو بودیم. ما در آن دوران، شش میلیارد پول درآمد داشتیم. در آن زمان دولت سه میلیارد برای اداره جنگ و کشور مصرف و سه میلیارد بقیه را هزینهٔ یارانهٔ کالاهای اساسی مردم میکرد. مادامی که مردم پشت دولت هستند، فشارهای غربی نمیتواند کاری کند.
در چنین فضایی است که میتواند ادعا شود، اعتماد بخش خصوصی بازمیگردد. دولت قبلی اعتماد بخش خصوصی را از بین برده است. نظام بانکی و مالی ما تبدیل به یک غده سرطانی برای سیستم تولید شده است. سود ۶۰ و ۷۰ درصدی که آنها به دست میآورند، تبدیل به سرمایه نمیشود. در چنین شرایطی تولید هم اصلا شکل نمیگیرد؛ بنابراین تولید کننده، سرمایهگذار وارد نمیشود. افراد وارد فعالیتهای سفته بازی و دلالی میشوند. بنابراین اشتغال و امیدی برای آینده در میان جوانان و خانواده شکل نمیگیرد. پس بسیار روشن است که باید چه کار کرد.
* دولت جدید چه کاری انجام داده است؟
ــ دولت با تعلل بسیاری پیش میرود. البته خیلی موانع بزرگی هم جلوی پای دولت است. مثلا ما در این سی سال گذشته، همواره با امریکا رابطه داشتیم، از جمله از امریکا کالا با پنج یا شش برابر قیمت خرید کردهایم. این موضوع به این معناست که با امریکا مرتبط بودهایم اما این رابطه بسیار پرهزینه بوده است. امروزه میبینیم امروز چینیها، روسها و به تازگی هندیها تلاش برای ایجاد ظالمانهترین روابط با ایران دارند.
بخش دوم و پایانی این مصاحبه در روزهای آتی منتشر میشود
انتصاب مدیر کل تعرفه گمرک ایران
عبدالرضا غلامی که مدیرکل گمرک تهران بود پس از انتصاب آقای کارگری به مدیر کلی گمرک تهران چند روزی مهمان کمیسیون حل اختلافات گمرک ایران شد ومجددا طی حکمی از طرف رئیس کل گمرک ایران مدیر کل تعرفه گمرک ایران شد
بحث در مورد آنچه دولت یازدهم از دولت دهم تحویل گرفته است در روزها و هفته های اخیر شدت گرفته و تا اندازه ای هم وضعیت جدلی به خود گرفته است. جدلی که در یک سوی آن رییس و مدیران دولت دهم و در طرف دیگر آن رییس و مدیران اقتصادی دولت یازدهم قرار دارند.
دولت دهمی ها از دست آوردهای بی نظیر و رکوردشکنی های متعدد در عرصه های مختلف اقتصادی خبر می دهند و در مقابل دولت یازدهمی ها از آمارهای "دهشتناکی" خبر می دهند که رنگ به رخسار چهره اقتصاد کشور نگذاشته است.
بحث در مورد نقدینگی، رشد و رکود، بدهی های به جا مانده، خزانه و ... تنها بخشی از حوزه های مورد ادعا و تشکیک طرفین است. در این میان، اتفاق دیگری نیز در حال رخ دادن است. موعد صد روزه ای که رییس و اعضای هیات دولت بارها بر آن تاکید کرده بودند در حال اتمام است و حدود یک هفته دیگر شمارشگر روزهای اول دولت جدید به صد می رسد. البته ناگفته پیداست که از همان ابتدای امر هم مشخص بود که دادن وعده های صد روزه و امثالهم منطق اقتصادی ندارد و دولت در دام وعده ای افتاده است که به هنگام بیان، انتظار عواقب آن را نداشت.
تقارن بحث ذکر شده در ابتدای این یادداشت و پایان موعد صد روزه البته می تواند مثمر حداقل یک ثمر مشخص باشد (فارغ از این که افکار عمومی بار دیگر متوجه می شود که دل به وعده های جذاب یک شبه سپردن خطاست): امکان ارائه گزارش یا گزارش های رسمی آماری همه جانبه از وضعیت اقتصاد کشور، گزارشی که به عنوان سندی رسمی منتشر می شود و این فایده را خواهد داشت که اولا از جانب دولت به معنای ختم مباحث تلقی خواهد شد و دولت می تواند بعد از آن اعلام کند که وارد مناقشات این گونه نخواهد شد و همه را به آن ارجاع خواهد داد و از سوی دیگر کارشناسان و حتی عامه مردم با مراجعه به آن سند که قاعدتا باید بر اساس آمارهای مراکز رسمی تدوین شود تصویری بزرگ از اقتصاد کشور پیش روی خود ببیند.
بر اساس آنچه گفته شد، حداقل کار "مفید" و "ممکن" که در پایان صد روز از دولت انتظار می رود "انتشار گزارش رسمی همه جانبه - بیگ پیکچر - اقتصاد کشور" است. اگر دولت تاکنون نیز به فکر نبوده از همین حالا که بیش از یک هفته به پایان صد روز مانده است فرصت کافی برای تدوین چنین گزارشی دارد.