انتقاد شدید یک اقتصاددان زن از سیف و معاونانش |
اگر قرار باشد مقام پولی در مقابل تورم واکنشی انفعالی داشته باشد و فقط بخواهد با استفاده از رابطه برابریِ قدرتِ خريد، بخشی از ناترازيهای برخاسته از عملکرد خود را محو سازد، اين پرسش مطرح می شود که دليلِ وجودِ مقامِ پولی چيست؟
به گزارش بولتن نیوز به نقل از مهر، فیروزه خلعتبری اقتصاددان در یادداشتی مشروح به انتقاد شدید از اظهارات جنجالی و دردسرساز ارزی اخیر رئیس کل بانک مرکزی و معاونانش پرداخته است که آن را با هم می خوانیم: "دولتها می توانند با استفاده از تداوم تورم، بخش بزرگی از ثروت ملتهای خود را با روشی پنهانی و نامشهود، تصاحب کنند. برای از هم پاشيدن بنيانهای جامعه، بی ارزش کردن پول ملی، برترين روش ناملموس و يقينی است. فرآيند زايل کردن ارزش پول ملی از نيروهای پنهان قانون نابودسازی اقتصاد استفاده می کند و اين کار را به شيوه ای انجام می دهد که حتی يک در ميليون نفر جامعه نيز قادر به شناسايی و تحليل آن نخواهد بود." (جان مينارد کينز) اين روزها کشور با عارضه پولی ويژه ای مواجه شده است که در نفس خود بی همتا، شگفت آور، خلاف قانون و آشکارا در تعارض با مصالح ملی تلقی می شود. رئيس کل بانک مرکزی که براساس قانون پولی و بانکی بايد حافظ ارزش پول ملی باشد، در دفاع از پولهای خارجی، از سقف ارزش ريال سخن می گويد. مقام پولی کشور، به جای آن که به طراحی سياستهايی بپردازد که پول ملی را که ارزش کار مردم اين سرزمين را نشان می دهد، قدرتمند سازد، در فکر ايجاد وضعيتی است که در آن ارزش ريال ايران افزايش نيابد. در همين راستا مسئولان این بانک، مطالبی در تأييد گفته های رياست کل بانک مرکزی بيان کرده اند. در اين راستا، آقای محمد باقر نوبخت هم در مورد سخنان رياست کل بانک مرکزی اظهار نظر کرده است که هدف اين مقام جلوگيری از نوسان نرخ ارز بوده است و او خواهان گران شدن قيمت دلار نبوده اند. در هر صورت، مگر می شود يک نرخ را در حدی نگاهداشت و به اين منطق توسل جست که هرچه نوسان بی مورد در گذشته داشته است، فراموش شود، ولی از حالا به بعد ديگر نوسان نمی خواهيم؟ کدام منطق اقتصادی اين موضوع را تأييد می کند؟ اگر نرخ حاضر بالای نقطه ی ارزش برابری منطقی برای اقتصاد کشور باشد، باز هم با توسل به ناخوشايندبودن نوسان بايد از آن اجتناب کرد و عدم تعادل را برازنده شمرد؟ در هر صورت اين اظهار نظر با گفته معاون ارزی بانک مرکزی دال بر اين که کاهش بيشتر نرخ دلار به ضرر کشور است، هيچ سازگاری ندارد. دور از ذهن نيست که تصور شد رئيس کل بانک مرکزی نظری نزديکتر به گفته معاون ارزی خويش داشته باشد تا به گفته يک مقام بيرون از بانک. نبايد فراموش کرد که ارز آن قدر گران شده است که کارآفرينان اين کشور برای تداوم توليد ناگزير با وضعيتِ موجودِ بنگاهِ خود مدارا کرده اند و از سرِ ناچاری سرمايه گذاریِ جديدی انجام نمی دهند. حتی اگر اثر تحريم ناديده گرفته شود، سرمايه گذاری جديد که به ماشين آلات نسل امروز دنيا نياز داشته باشد، در هيچ چارچوبی نمی تواند با اين نرخ ارز، از بوته ارزيابیِ طرح، سودآور بيرون آيد. تأثير زيانبار اين روند بر توسعه درازمدتِ کشور موضوعی است که به سادگی نبايد آن را ناديده گرفت. گذشته از آن که فرمايش رئيس کل بانک مرکزی برخلاف وظيفه ای است که قانون برعهده او گذاشته است، دليل مخدوش کردنِ انتظاراتِ عقلايیِ بازار، در زمانِ اعاده قسمتی از ارزش ريال ايران هم به سادگی قابل رديابی نيست. قابل توجه است که آقای دکتر کميجانی رشد منفی را از قول معاون برنامه ريزی و مديريت رئيس جمهوری ذکر نموده است، در حالی که مرکز آمار ايران اعداد و ارقام را انتشار داده است و امروز افت 5.4 درصدی محصول ناخالص ملی کشور، از دانسته های رسمی محسوب می شود. بدون ترديد بانک مرکزی هم ارقام رشد منفی سال 1391 را محاسبه کرده است و اين مقام محترم بايد به اين محاسبات هم دسترسی داشته باشد ،زيرا اعلام کرده است که نتايج بانک مرکزی هم ظرف يک هفته انتشار داده می شود. در هر صورت اين پرسش مطرح است که آيا مديريت نادرست اقتصادی که طی چندين دهه، نظام رفتاری کارگزاران ايرانی را تغيير داده است، نقش محدودی در تورم داشته است و فقط جايگاه کاهش واردات در تورم از ديدگاه ايشان ملموس و مشهود است؟ اين وظيفه، يعنی سياستگذاری برای رسانيدن ارزش پول ملی به جايگاهی که نسلهای مختلف ثروت خود را به اين پول نگاه دارند و از اين که حاصل دسترنج خويش را به اين پول دريافت می کنند، خوشحال باشند. رضايت از پول ملی، يعنی رضايت از انتقال ثروت به نسلهای آينده ی کشور و تداوم رشد اقتصادی. چطور اين وظيفه می تواند در حدی که مقام محترم اقتصادی بانک مرکزی به آن اشاره کرده است، نزول کند؟ معاون اقتصادي بانک مرکزي در ادامه با تأکيد بر اين که وظيفه اصلي بانک مرکزي ايجاد ثبات و محدود کردن نوسانات بازار ارز است، خاطرنشان کرد: «هدف آقاي دکتر سيف بيشتر اين منظور بوده، اما متأسفانه در جرايد اين کلمه را گرفتند و روي آن تحليل و تحريف صورت مي گيرد مبني بر اين که رئيس کل بانک مرکزي بدون توجه به شرايط اقتصادي ايران طي دو سال گذشته اين چنين مي گويد». ايشان در همين ارتباط اضافه کرده است که: «اگر شرايط اقتصاد کلان با مجموعه سياستهاي اتخاذ شده در دولت رو به بهبود برود و به مرور آثار خود را نشان دهد و در کنار آن اصلاحاتي در محدوديتها و تحريمهاي ايجاد شده اعمال شود و نرمشهايي صورت گيرد و انتظارات بد بينانه که بعد از انتخابات 1392 کاهش پيدا کرده، بازهم کم شود، بستر فراهم خواهد شد که نرخ ارز بتواند به حکم عرضه و تقاضا در بازار ارز به سمت ثبات حرکت کند». به گفته اين مقام محترم، هدف رئيس کل بانک مرکزي اين بود که اگر اتفاقات غير قابل تحملي در نرخ ارز به شکل نوسانات ايجاد شود، بانک مرکزي به قاعده عرف، به عنوان هدايت گر وارد بازار مي شود و با نظارت در بازار و ممانعت از افزايش شديد يا کاهش شديد، نرخِ دلار در بازار را مديريت کند. در هر صورت ايشان از قول رئيس کل بانک مرکزی اعلام کرده است که کف ارزش دلار 30 هزار ريال است! در اين توجيه وضعيت فقط بايد گفت جل الخالق! در سال 1381 وقتی موضوع وفای به عهد در مورد تک نرخی کردن ارز مطرح شد، يگانه نهادی که گزارش مستند و کارشناسی در نشست نمايندگان و وزرای مسئول ارائه داد، گروهی بود که در مرکز پژوهشهای مجلس کار کرده بود. نرخ برگزيده اين گروه پايين تر از هر دلار معادل 8 هزار ريال بود و می توانست نشان دهد که اين نرخ در اقتصاد کشور آثار تورمی نخواهد داشت. بانک مرکزی، سازمان برنامه، وزارت امور اقتصادی و دارايی و وزارتخانه های توليدی هيچ گزارش مستندی نداشتند. در نهايت يک گزارش ناکافی هم از طرف سازمان برنامه ارائه شد. بانک مرکزی حتی يک گزارش کوچک در توجيه لزوم تک نرخی ارائه نکرد. اين مستندات وجود دارد و همه از جانب مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی و مجلس شورای اسلامی قابل تأييد است. حال اگر بانک مرکزی بيش از سه سال کار و تحقيق کرده بود، چرا هيچ گزارشی ارائه نکرد؟ نظرات شما عزیزان: |
نويسنده: علی نویدی شماره خبر: 831 زمان: 1:1 تاريخ: دو شنبه 15 مهر 1392برچسب:انتقاد شدید یک اقتصاددان زن از سیف و معاونانش , موضوع: <-CategoryName->
لينک به
اين مطلب
|
Powered By a.navidi@ymail.com | Template By: alinavidi |